کلمه جو
صفحه اصلی

spectacularly

انگلیسی به انگلیسی

• impressively, breathtakingly, sensationally

جملات نمونه

1. He volleyed the ball spectacularly into the far corner of the net.
[ترجمه ترگمان]به طرز شگفت انگیزی توپ را در گوشه و کنار تور انداخته بود
[ترجمه گوگل]توپ رو به زیبایی به توپ زد

2. It has been a spectacularly successful year.
[ترجمه ترگمان]امسال سال بسیار موفقی بوده است
[ترجمه گوگل]این یک سال فوق العاده موفق بوده است

3. At night, the city is spectacularly lit.
[ترجمه ترگمان]در شب، شهر به طرز شگفت آوری روشن است
[ترجمه گوگل]در شب، شهر به شدت روشن است

4. The show didn't just fail, it failed spectacularly.
[ترجمه ترگمان]نمایش فقط شکست خورد، به طور حیرت آوری شکست خورد
[ترجمه گوگل]این نمایش نه تنها شکست خورد، بلکه به وضوح شکست خورد

5. The couple skated spectacularly throughout the competition.
[ترجمه ترگمان]این زوج در سراسر این رقابت ها به طور چشمگیری اسکیت کردند
[ترجمه گوگل]این زوج به طور چشمگیری در طول مسابقه رقابت می کردند

6. In two years it has become the most spectacularly successful phenomenon in the brief history of the world wide web.
[ترجمه ترگمان]در عرض دو سال، این پدیده به the پدیده موفق در تاریخ مختصر وب جهان تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]در دو سال گذشته، آن را تبدیل به پدیده ای جذاب ترین موفقیت آمیز در تاریخ کوتاه وب جهان شد

7. More spectacularly, I discovered that Matkovsky had actually been entertained by our association on one of his visits.
[ترجمه ترگمان]به طور حیرت انگیزی کشف کردم که Matkovsky در یکی از دیدارهایش با انجمن ما سرگرم شده است
[ترجمه گوگل]بیشتر تماشایی کردم، متوجه شدم که Matkovsky واقعا در ارتباط با یکی از بازدادهایش سرگرم شده بود

8. The relationship between town and ship ended spectacularly with a weekend of celebration, including a ceremonial parade through the town.
[ترجمه ترگمان]رابطه بین شهر و کشتی به طرز شگفت آوری با یک تعطیلات آخر هفته به پایان رسید، از جمله یک رژه تشریفاتی از سوی شهر
[ترجمه گوگل]رابطه بین شهر و کشتی با یک تعطیلات آخر هفته، از جمله یک رژه مراسم از طریق شهر، به وضوح به پایان رسید

9. By-elections are marked by spectacularly low turnouts, sometimes less than 30%.
[ترجمه ترگمان]انتخابات با turnouts بسیار پایین و گاهی کم تر از ۳۰ درصد مشخص می شود
[ترجمه گوگل]انتخابات با کم شدن تعداد تماشاگرها، گاهی کمتر از 30٪ مشخص می شود

10. With great rounded wings, spectacularly patterned pale and dark beneath, they circled effortlessly.
[ترجمه ترگمان]با بال های گرد و گرد که به طرز عجیبی رنگ پریده و تیره به نظر می رسید، به راحتی چرخ می زدند
[ترجمه گوگل]با بال های گرد بزرگ که در زیر نور کم و تاریک ظاهر شده اند، آنها بدون زحمت می چرخند

11. A Wellesley College spokeswoman was spectacularly vague.
[ترجمه ترگمان]سخنگوی کالج ولزلی به طور حیرت آوری مبهم بود
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی کالسکه کالج ولزلی بسیار مبهم بود

12. My turnover increased spectacularly.
[ترجمه ترگمان]حجم معاملات من به طرز شگفت آوری افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]گردش مالی من چشمگیر شد

13. Upper Gumtree, it seemed to me, might revive spectacularly on the morrow, given oats, fresh air and exercise.
[ترجمه ترگمان]از بالا به نظر من، به نظر من ممکن بود در روز بعد او را سرحال ببینم و جو آب و هوا تازه کند
[ترجمه گوگل]Gumtree بالا، به نظر می رسید که من، ممکن است چشمک می زند در روز بعد، با توجه به جو، هوا و ورزش

14. Why have they failed to spectacularly to penetrate the mainstream?
[ترجمه ترگمان]چرا آن ها نتوانسته اند به طور چشمگیری در مسیر جریان اصلی نفوذ کنند؟
[ترجمه گوگل]چرا آنها به طور چشمگیری موفق به نفوذ در جریان اصلی نشدند؟

15. He was a spectacularly successful investment banker and pioneer in investment analysis.
[ترجمه ترگمان]او یک بانکدار سرمایه گذاری موفق و پیشگام در تحلیل سرمایه گذاری بود
[ترجمه گوگل]او یک بانکدار سرشناس سرمایه گذاری موفق و پیشگام در تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری بود

پیشنهاد کاربران

خیره کننده


به طور چشمگیری، به طور قابل ملاحظه ای، به طور تعجب برانگیزی

منحصر به فرد


کلمات دیگر: