کلمه جو
صفحه اصلی

sense of humour

انگلیسی به انگلیسی

• someone who has a sense of humour often finds things amusing, rather than being serious all the time; used showing approval.
someone's sense of humour is the way that they are amused by certain things but not by others.

جملات نمونه

1. He had enormous charm and a great sense of humour.
[ترجمه ترگمان]خلق و خوی بسیار خوبی داشت و حس شوخ طبعی فراوان داشت
[ترجمه گوگل]او جذابیت بزرگی داشت و احساس خوبی از طنز داشت

2. Gillespie is well known for his impish sense of humour.
[ترجمه ترگمان]Gillespie به خاطر حس شوخ طبعی شیطنت آمیز خود معروف است
[ترجمه گوگل]Gillespie به خوبی به خاطر احساس ناخوشایندی از طنز شناخته شده است

3. What first attracted me to her was her sense of humour.
[ترجمه ترگمان]اولین چیزی که مرا به او جلب کرد حس شوخ طبعی او بود
[ترجمه گوگل]اولین چیزی که من را به او جذب کرد حس شوخ طبعی او بود

4. I can't stand people with no sense of humour.
[ترجمه الهام] من نمیتوانم مردم بدون حس شوخ طبعی را باهاشون سازش داشته باشم ( کلا باهاشون نمیتونه بسازه یا تحمل کنه )
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم مردم رو با حس شوخ طبعی تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم مردم را بدون احساس طنز

5. His sense of humour is one of his better traits.
[ترجمه ترگمان]حس شوخ طبعی او یکی از ویژگی های بهتر او است
[ترجمه گوگل]حس شوخ طبعی او یکی از ویژگی های بهتر اوست

6. She managed to preserve her sense of humour under very trying circumstances.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد حس شوخ طبعی خود را در این شرایط سخت حفظ کند
[ترجمه گوگل]او موفق به حفظ حس شوخ طبعی خود در شرایط بسیار سرسختانه شد

7. He had a terrific sense of humour and could be very amusing.
[ترجمه ترگمان]حس شوخ طبعی عجیبی داشت و می توانست خیلی سرگرم کننده باشد
[ترجمه گوگل]او تا به حال یک حس فوق العاده از طنز بود و می تواند بسیار سرگرم کننده باشد

8. She has an earthy sense of humour.
[ترجمه ترگمان]او حس شوخ طبعی زمینی دارد
[ترجمه گوگل]او احساس خشنی طنز دارد

9. He has a sense of humour plus tolerance and patience.
[ترجمه ترگمان]او حس شوخ طبعی به علاوه شکیبایی و شکیبایی را دارد
[ترجمه گوگل]او حس شوخ طبعی و تحمل و صبر دارد

10. He's got a highly developed sense of humour.
[ترجمه ترگمان]او حس شوخ طبعی خاصی دارد
[ترجمه گوگل]او حس شوخ طبعی بسیار پیشرفته ای دارد

11. His delightful sense of humour won him a legion of friends.
[ترجمه ترگمان]حس شوخ طبعی او در او یک گروه از دوستان را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]حس لذت بخش او از طنز او را به یک لژیون از دوستان برد

12. I can't abide people with no sense of humour.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم مردم رو با حس شوخ طبعی تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم مردم را بدون حس شوخ طبعی تحمل کنم

13. He has a good sense of humour.
[ترجمه ترگمان]او حس شوخ طبعی خوبی دارد
[ترجمه گوگل]او حس شوخ طبعی دارد

14. She has a mischievous sense of humour.
[ترجمه ترگمان]او حس شوخ طبعی شیطنت آمیزی دارد
[ترجمه گوگل]او حس حسابی طنز دارد

پیشنهاد کاربران

باظرفیت با جنبه

حس شوخ طبعی

The ability to laugh at things and see when some things is funny and cute

کارهای طنز
The ability to laugh at things and see when some thing is funey

noun
someone who has a sense of humour often finds things amusing, rather than being serious all the time
مثال:
. You need a sense of humour in this job
. He had enormous charm and a great sense of humour
. Only someone with a very warped sense of humour could find this amusing
. He's got no sense of humour
. She has a great sense of humour

شوخ طبع

خوشمزگی , مزاح ، لودگی ، خوشمزه بازی

He loses his sense of humour
Improve the sense of humour
Have a sense of humour
Develop a sense of humour


کلمات دیگر: