1. He claimed the police had used coercion, threats and promises to illegally obtain the statement.
[ترجمه ترگمان]او ادعا کرد که پلیس از زور، تهدید و وعده به دست آوردن غیرقانونی این بیانیه استفاده کرده است
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد پلیس از اجبار، تهدیدات و وعده های غیرقانونی برای بیانیه استفاده کرده است
2. He paid the money under coercion.
[ترجمه ترگمان]اون پول رو به اجبار پرداخت کرد
[ترجمه گوگل]او پول را تحت فشار قرار داد
3. They cast their votes freely and without coercion on election day.
[ترجمه ترگمان]آن ها رای خود را آزادانه و بدون تهدید در روز انتخابات اجرا کردند
[ترجمه گوگل]آنها رای خود را آزادانه و بدون اعمال فشار در روز انتخابات رأی می دهند
4. The superpowers got what they wanted by coercion.
[ترجمه ترگمان]قدرت های ویژه چیزی رو که تحت اجبار میخواستن بدست آوردن
[ترجمه گوگل]قدرت های فوق العاده آنچه را که با اجبار می خواستند به دست آوردند
5. He claimed he had only acted under coercion.
[ترجمه ترگمان]اون ادعا می کرد که فقط تحت اجبار بوده
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که او تنها تحت فشار بوده است
6. The forms of organization, power, control, coercion, and all modes of social construction are the focus.
[ترجمه ترگمان]اشکال سازمان، قدرت، کنترل، اجبار، و همه حالت های ساخت وساز اجتماعی کانون توجه هستند
[ترجمه گوگل]اشکال سازمان، قدرت، کنترل، اجبار و تمام انواع ساخت و ساز اجتماعی تمرکز دارند
7. The central government started soft-pedaling coercion, emphasizing education and economic development.
[ترجمه ترگمان]دولت مرکزی با تاکید بر آموزش و توسعه اقتصادی شروع به اعمال زور زدن نرم می کند
[ترجمه گوگل]حکومت مرکزی اعمال خشونت آمیز را شروع کرد، تاکید بر آموزش و توسعه اقتصادی
8. The State exercises coercion, but civil society performs the function of maintaining hegemony, or domination by consent.
[ترجمه ترگمان]دولت تحت فشار قرار می گیرد، اما جامعه مدنی وظیفه حفظ برتری یا سلطه بر رضایت را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]دولت، اعمال فشار را انجام می دهد، اما جامعه مدنی عملکرد توزیع هژمونی یا سلطه را با رضایت انجام می دهد
9. Of course, there is an element of coercion in discipline.
[ترجمه ترگمان]البته، عنصری از اجبار در انضباط وجود دارد
[ترجمه گوگل]البته، عنصر اجبار در نظم و انضباط وجود دارد
10. While coercion may have been appropriate enough before 194 the plurality of power in a representative system makes it inappropriate thereafter.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تهدید ممکن است به اندازه کافی مناسب باشد قبل از این که ۱۹۴ (۱۹۴)تعدد قدرت در یک سیستم نمایندگی آن را پس از آن نامناسب می سازد
[ترجمه گوگل]در حالی که ممکن است قبل از سال 194، جبر ممکن است به اندازه کافی مناسب باشد، اما تعدد قدرت در یک سیستم نماینده بعد از آن ناکافی است
11. It means simply freedom from coercion by others and it is achieved when a sphere of private autonomy is created.
[ترجمه ترگمان]این به معنی آزادی از جانب دیگران است و هنگامی که یک حوزه استقلال خصوصی ایجاد شود به دست می آید
[ترجمه گوگل]این به معنی صرفا آزادی از اعمال زور توسط دیگران است و هنگامی که یک حوزه استقلال خصوصی بوجود می آید، به دست می آید
12. Leadership should be by example,(sentence dictionary) not coercion.
[ترجمه ترگمان]رهبری باید به طور مثال (فرهنگ لغت)باشد نه تهدید
[ترجمه گوگل]رهبری باید به عنوان مثال (واژه فرهنگ لغت) باشد نه اجبار
13. The use of coercion in the transition period.
[ترجمه ترگمان]استفاده از اجبار در دوره گذار
[ترجمه گوگل]استفاده از اجبار در دوره گذار
14. The employee is protected from coercion by the employer because of other employers for whom he can work and so on.
[ترجمه ترگمان]کارمند به خاطر کارفرمای دیگر که او می تواند کار کند و غیره، توسط کارفرما محافظت می شود
[ترجمه گوگل]کارمند از جانب کارفرما به دلیل سایر کارفرمایانی که برای او کار می کنند و غیره محافظت می شود، محافظت می شود
15. Furthermore, the protection from coercion which the market system provides is predicated upon the widespread dispersion of economic power.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، حفاظت از اجبار که سیستم بازار فراهم می کند مبتنی بر پراکندگی گسترده قدرت اقتصادی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حفاظت از اجبار که سیستم بازار فراهم می کند، بر گسترش پراکندگی قدرت اقتصادی متکی است