معنی : نمونه، نمونه تابلویی
معانی دیگر : تخته ای که روی آن خمیر را ورز می دهند و نان را با چاقو می برند، تخته ی نان بری
breadboard
معنی : نمونه، نمونه تابلویی
معانی دیگر : تخته ای که روی آن خمیر را ورز می دهند و نان را با چاقو می برند، تخته ی نان بری
انگلیسی به فارسی
نمونه، نمونه تابلویی
نگاره، نمونه، نمونه تابلویی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a board on which bread is cut.
• (2) تعریف: a board on which experimental designs for an electrical circuit may be laid out.
• cutting board for bread
a bread-board is a wooden board for cutting bread on.
a bread-board is a wooden board for cutting bread on.
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] نمونه تابلویی ؛ نمونه ؛ تخته مدار
مترادف و متضاد
نمونه (اسم)
example, instance, exemplar, parable, exemplum, progenitor, precedent, piece, breadboard, sample, model, specimen, module, paradigm, typicality
نمونه تابلویی (اسم)
breadboard
پیشنهاد کاربران
US cutting board
کلمات دیگر: