کابل هم محور
coaxial cable
کابل هم محور
انگلیسی به فارسی
کابل هممحور
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a high-frequency electronic transmission cable that has two layers of conductive material, one inside the other and separated by insulation.
• coaxial line, transmission line used to transmit high frequency television telephone and telegraph signals
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] کابل هم محور
[کامپیوتر] سیم هم مرکز، کابل هم مرکز . - کابل کواکسیال . کابل هم محور - کابلی از دو سیم که یکی در مرکز و دیگری به صورت روکش دور آن تشکیل شده است . سیم روکش شده معمولا" به صورت رشته سیمهای بافته است که به وسیله عایقی از سیم مرکزی جدا شده و موجب کاهش اختلالات الکتریکی می شود کابلهای کواکسیال بر اساس امپدانس اهمی درجه بندی می شوند مثلا" کابل RG-58 و52 اهمی است این امپدانس را با اهم متر نمی توان اندازه گیری کرد .
[برق و الکترونیک] کابل هم محور
[زمین شناسی] کابل هم محور
[کامپیوتر] سیم هم مرکز، کابل هم مرکز . - کابل کواکسیال . کابل هم محور - کابلی از دو سیم که یکی در مرکز و دیگری به صورت روکش دور آن تشکیل شده است . سیم روکش شده معمولا" به صورت رشته سیمهای بافته است که به وسیله عایقی از سیم مرکزی جدا شده و موجب کاهش اختلالات الکتریکی می شود کابلهای کواکسیال بر اساس امپدانس اهمی درجه بندی می شوند مثلا" کابل RG-58 و52 اهمی است این امپدانس را با اهم متر نمی توان اندازه گیری کرد .
[برق و الکترونیک] کابل هم محور
[زمین شناسی] کابل هم محور
جملات نمونه
1. By comparison coaxial cable, of the type need to cable homes, will cost the cable company around 16p a metre.
[ترجمه ترگمان]در کابل comparison، از نوع مورد نیاز به خانه های کابل، برای شرکت کابلی در حدود ۱۶ صفحه در متر هزینه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]با مقایسه کابل کواکسیال، از نوع نیاز به خانه های کابلی، شرکت کابل در حدود 16 پنت متر هزینه
[ترجمه گوگل]با مقایسه کابل کواکسیال، از نوع نیاز به خانه های کابلی، شرکت کابل در حدود 16 پنت متر هزینه
2. Ethernet cables are very similar to television aerial coaxial cable.
[ترجمه ترگمان]کابل های اترنت بسیار شبیه به کابل coaxial هوایی هستند
[ترجمه گوگل]کابل های اترنت بسیار شبیه به کابل کواکسیال هوایی تلویزیون هستند
[ترجمه گوگل]کابل های اترنت بسیار شبیه به کابل کواکسیال هوایی تلویزیون هستند
3. Cable systems traditionally use coaxial cable and a series of amplifiers throughout the distribution network.
[ترجمه ترگمان]سیستم های کابلی از کابل هم محور و یک سری تقویت کننده های در سرتاسر شبکه توزیع استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]سیستم های کابل از سیم کواکسیال و یک سری از تقویت کننده ها در سراسر شبکه توزیع استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]سیستم های کابل از سیم کواکسیال و یک سری از تقویت کننده ها در سراسر شبکه توزیع استفاده می کنند
4. Cable television providers are either upgrading their coaxial cable or installing fiber optic links.
[ترجمه ترگمان]ارائه دهندگان تلویزیون کابلی یا کابل coaxial خود را ارتقا داده یا به برقراری ارتباط با فیبر نوری نیاز دارند
[ترجمه گوگل]ارائه دهندگان تلویزیون های کابلی هم کابل کواکسیال خود را ارتقا می دهند و یا فیبر نوری را نصب می کنند
[ترجمه گوگل]ارائه دهندگان تلویزیون های کابلی هم کابل کواکسیال خود را ارتقا می دهند و یا فیبر نوری را نصب می کنند
5. These providers depend on coaxial cable as transport roads and will help determine which broadband applications and services the viewing public prefers.
[ترجمه ترگمان]این ارائهکنندگان به کابل coaxial به عنوان جاده های حمل و نقل وابسته هستند و به تعیین این که کدام برنامه ها و خدمات پهن باند را ترجیح می دهند، کمک خواهند کرد
[ترجمه گوگل]این ارائه دهندگان به کابل کواکسیال به عنوان جاده های حمل و نقل بستگی دارند و تعیین می کند که برنامه های کاربردی پهنای باند و خدمات مورد نظر عمومی ترجیح داده شود
[ترجمه گوگل]این ارائه دهندگان به کابل کواکسیال به عنوان جاده های حمل و نقل بستگی دارند و تعیین می کند که برنامه های کاربردی پهنای باند و خدمات مورد نظر عمومی ترجیح داده شود
6. Developed precision techniques for micro - coaxial cable assembly.
[ترجمه ترگمان]روش های دقیق توسعه یافته برای مونتاژ کابل micro مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تکنیک های دقت طراحی شده برای مونتاژ کابل کواکسیال
[ترجمه گوگل]تکنیک های دقت طراحی شده برای مونتاژ کابل کواکسیال
7. The utility model relates to a coaxial cable wiring clamp. A plurality of clamp grooves composed of a plurality of auxiliary clamping plates are arranged in a main clamping plate of the utility model.
[ترجمه ترگمان]مدل سودمندی به گیره کابل coaxial متصل می شود تعدد شیارهای گیره شده متشکل از تعدد صفحات مهار کمکی در یک صفحه مهار کننده اصلی مدل منفعت قرار داده می شود
[ترجمه گوگل]مدل ابزار مربوط به گیره سیم کشی کواکسیال است تعدادی از شیارهای گیره ای که از مجموعه ای از صفحات بستن کمکی تشکیل شده اند در یک صفحه اصلی بستگی به مدل ابزار تنظیم شده اند
[ترجمه گوگل]مدل ابزار مربوط به گیره سیم کشی کواکسیال است تعدادی از شیارهای گیره ای که از مجموعه ای از صفحات بستن کمکی تشکیل شده اند در یک صفحه اصلی بستگی به مدل ابزار تنظیم شده اند
8. The main varieties are: shielding cables, coaxial cable, telephone lines, power lines and high temperature lines.
[ترجمه ترگمان]انواع اصلی عبارتند از: کابل حفاظتی، کابل هم محور، خطوط تلفن، خطوط انتقال و خطوط درجه حرارت بالا
[ترجمه گوگل]انواع اصلی عبارتند از کابل محافظ، کابل کواکسیال، خطوط تلفن، خطوط برق و خطوط با درجه حرارت بالا
[ترجمه گوگل]انواع اصلی عبارتند از کابل محافظ، کابل کواکسیال، خطوط تلفن، خطوط برق و خطوط با درجه حرارت بالا
9. Used to cut all kinds of coaxial cable.
[ترجمه ترگمان] که قبلا همه جور تلویزیون کابلی رو پاره کرده بود
[ترجمه گوگل]مورد استفاده برای برش همه نوع کابل کواکسیال
[ترجمه گوگل]مورد استفاده برای برش همه نوع کابل کواکسیال
10. Coaxial cable is also used for undersea telephone lines.
[ترجمه ترگمان]کابل Coaxial نیز برای خطوط تلفن زیر دریا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]کابل کواکسیال نیز برای خطوط تلفن زیرزمینی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]کابل کواکسیال نیز برای خطوط تلفن زیرزمینی استفاده می شود
11. These are telephone lines ( twisted pair ), coaxial cable fiber - optic cable, microwave, and satellite.
[ترجمه ترگمان]اینها خطوط تلفن (جفت پیچ خورده)، کابل کابل فیبر نوری، مایکروویو و ماهواره هستند
[ترجمه گوگل]اینها خطوط تلفن (جفت پیچ خورده)، فیبر کابل کواکسیال - کابل نوری، مایکروویو و ماهواره هستند
[ترجمه گوگل]اینها خطوط تلفن (جفت پیچ خورده)، فیبر کابل کواکسیال - کابل نوری، مایکروویو و ماهواره هستند
12. The miniature coaxial cable with corrugated copper-tube outer conductor that is manufactured using laser welding process offers satisfied results in both electrical and m. . .
[ترجمه ترگمان]کابل هم محور مینیاتوری با هادی خارجی لوله مسی، که با استفاده از فرآیند جوشکاری لیزری تولید می شود، نتایج رضایت بخشی را در هر دو انرژی الکتریکی و الکتریکی ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]کابل کواکسیال مینیاتوری با هدایت بیرونی مس لوله مسطح که با استفاده از فرآیند جوشکاری لیزر تولید می شود، نتایج را در هر دو الکتریکی و m راضی می کند
[ترجمه گوگل]کابل کواکسیال مینیاتوری با هدایت بیرونی مس لوله مسطح که با استفاده از فرآیند جوشکاری لیزر تولید می شود، نتایج را در هر دو الکتریکی و m راضی می کند
13. Earphone cable, Microphone cable, Coaxial cable, Speaker cable, Plastic Optical Fiber cable, A/V Interconnect cable, USB cable, HDMI cable, PV cable and etc.
[ترجمه ترگمان]کابل Interconnect، کابل Microphone، کابل Coaxial، کابل نوری، کابل اتصال نوری، کابل USB، کابل USB، کابل بی سیم و غیره
[ترجمه گوگل]کابل هدفون، کابل میکروفون، کابل کواکسیال، کابل بلندگو، کابل فیبر پلاستیکی، کابل اتصال A / V، کابل USB، کابل HDMI، کابل PV و غیره
[ترجمه گوگل]کابل هدفون، کابل میکروفون، کابل کواکسیال، کابل بلندگو، کابل فیبر پلاستیکی، کابل اتصال A / V، کابل USB، کابل HDMI، کابل PV و غیره
14. A coaxial cable consists of a single conductor surrounded by a shield (Figure 2-54a), while a triaxial cable adds a second shield around the first (Figure 2-54b).
[ترجمه ترگمان]کابل coaxial متشکل از یک هادی تکی است که توسط یک سپر احاطه شده است (شکل ۵۴ - ۲ a)، در حالی که کابل سه محوری یک سپر دیگر را در دور اول اضافه می کند (شکل ۲ - ۲ b)
[ترجمه گوگل]کابل کواکسیال شامل یک هادی است که توسط یک سپر احاطه شده است (شکل 2-54a)، در حالی که یک کابل سه بعدی یک سپر دوم در اطراف اولین قرار می دهد (شکل 2-54b)
[ترجمه گوگل]کابل کواکسیال شامل یک هادی است که توسط یک سپر احاطه شده است (شکل 2-54a)، در حالی که یک کابل سه بعدی یک سپر دوم در اطراف اولین قرار می دهد (شکل 2-54b)
پیشنهاد کاربران
کابل شیلد دار
coaxial cable ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: بافۀ هممحور
تعریف: ابزار انتقال پهنباندی که حساسیت آن به تداخل کم است و دارای غلاف مسی به شکل استوانه و هستۀ مسی است که از مرکز استوانه عبور میکند|||متـ . کابل هممحور
واژه مصوب: بافۀ هممحور
تعریف: ابزار انتقال پهنباندی که حساسیت آن به تداخل کم است و دارای غلاف مسی به شکل استوانه و هستۀ مسی است که از مرکز استوانه عبور میکند|||متـ . کابل هممحور
کلمات دیگر: