کلمه جو
صفحه اصلی

data structure


ساخت داده ها

انگلیسی به فارسی

ساخت داده‌ها


ساختار داده ها، ساخت دادهها


دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ساختمان داده ها ؛ ساختار داده ها
[زمین شناسی] ساختار داده ها،ساختمان داده ها سازماندهی انواع ساده دادهها که بهطور مستقیم با رایانه به صورت tree و queue نمایش داده می شود.
[ریاضیات] ساختار داده ها

جملات نمونه

1. This is a data structure with a condition an action and maybe a name other details.
[ترجمه ترگمان]این یک ساختار داده با شرایط یک عمل و شاید یک نام دیگر است
[ترجمه گوگل]این یک ساختار داده ای است با یک شرط عمل و شاید یک نام دیگر جزئیات

2. An alternative, data structure diagram technique to relate records, is shown in the case study found in Chapter
[ترجمه ترگمان]یک جایگزین، تکنیک نمودار ساختار داده برای ارتباط با سوابق، در مطالعه موردی که در فصل یافت می شود، نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]یک روش جایگزین، نمودار ساختار داده برای ارتباط داده ها، در مورد مطالعه موردی در فصل نشان داده شده است

3. The knowledge sources communicated through a blackboard data structure.
[ترجمه ترگمان]منابع دانش از طریق ساختار داده تخته سیاه منتقل شدند
[ترجمه گوگل]منابع دانش از طریق ساختار داده های تخته سیاه ارتباط برقرار می کنند

4. Data structure containing package and ancestors is empty An unexpected internal error has occurred while processing your request.
[ترجمه ترگمان]ساختار داده حاوی بسته و اجداد خالی است یک خطای داخلی غیر منتظره در حین پردازش درخواست شما رخ داده است
[ترجمه گوگل]ساختار داده حاوی بسته و اجداد خالی است هنگام پردازش درخواست شما خطای داخلی غیر منتظره رخ داده است

5. Thirdly, the existence of a global data structure allowed the interfaces between components to be specified in an orderly manner.
[ترجمه ترگمان]سوم، وجود یک ساختار داده جهانی اجازه می دهد رابط بین مولفه ها به روش منظم مشخص شوند
[ترجمه گوگل]سوم اینکه وجود یک ساختار داده جهانی باعث شد که واسط بین اجزای به طور مرتب مشخص شود

6. Numeric core code and data structure initializing core code are generated for the the simulator in a high level programming language from the language of the symbolic language translator.
[ترجمه ترگمان]کد هسته عددی و ساختار داده ای راه اندازی کد هسته برای شبیه ساز در یک زبان برنامه نویسی سطح بالا از زبان مترجم زبان نمادین ایجاد شده اند
[ترجمه گوگل]کد هسته عددی و ساختار داده اولیه کد اصلی برای شبیه ساز در یک زبان برنامه نویسی سطح بالا از زبان مترجم زبان نمادین تولید می شود

7. Pregenerics programs would hit a dead end in data structure analysis whenever you ran into a Java collection class or application class using untyped references.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شما به یک کلاس مجموعه جاوا و یا کلاس برنامه با استفاده از مراجع untyped وارد می شدید، برنامه های Pregenerics به بن بست می رسید
[ترجمه گوگل]برنامه های Pregenerics هر زمانی که شما در کلاس جمع آوری جاوا یا کلاس برنامه کاربردی با استفاده از منابع نامتقارن اجرا می شدید، در تجزیه و تحلیل ساختار داده ها خسته می شد

8. The core uses a data structure called USB Request Block, or URB (defined in include/linux/usb. h), to asynchronously manage data transfers between the host and the device.
[ترجمه ترگمان]هسته از یک ساختار داده به نام بلوک درخواست یواس بی یا urb (تعریف شده در include \/ linux \/ usb استفاده می کند ؟ ~ ~ ~ برای کنترل انتقال داده بین میزبان ها و دستگاه
[ترجمه گوگل]هسته از یک ساختار داده ای به نام Request Request Block یا URB (تعریف شده در include / linux / usb h) استفاده می کند تا به طور همزمان انتقال داده ها بین میزبان و دستگاه را مدیریت کند

9. Bipartite Graph is important data structure for data base system etc.
[ترجمه ترگمان]bipartite نمودار ساختار داده های مهم برای سیستم پایه داده و غیره است
[ترجمه گوگل]دو طرفه نمودار ساختار اطلاعات مهم برای سیستم پایگاه داده و غیره است

10. And a data structure of XML index table was designed to reduce the search space greatly.
[ترجمه ترگمان]و یک ساختار داده جدول شاخص XML به گونه ای طراحی شده است که فضای جستجو را تا حد زیادی کاهش دهد
[ترجمه گوگل]و یک ساختار داده ای از جدول شاخص XML برای کاهش فضای جستجو به شدت طراحی شده است

11. Classing and coding the materials, we can simplify data structure and reduce data redundancy.
[ترجمه ترگمان]کدگذاری و کدگذاری مواد، ما می توانیم ساختار داده ها را ساده سازی کرده و افزونگی داده ها را کاهش دهیم
[ترجمه گوگل]طبقه بندی و برنامه نویسی مواد، ما می توانیم ساختار داده ها را ساده سازی کنیم و داده های اضافی را کاهش دهیم

12. The upper data structure table is only for your reference.
[ترجمه ترگمان]جدول ساختار داده بالایی تنها برای مرجع شما است
[ترجمه گوگل]جدول ساختار بالا تنها برای مرجع شماست

13. The domain model is a recursive data structure of nested objects that can be serialized as XML.
[ترجمه ترگمان]مدل دامنه یک ساختار داده بازگشتی از اشیا تودرتو است که می توان بصورت سریالی به عنوان XML استفاده کرد
[ترجمه گوگل]مدل دامنه یک ساختار داده بازگشتی از اشیاء توزیع شده است که می تواند به صورت XML به صورت سریال منتشر شود

14. Each data structure behaves slightly differently in response to the conj function (lists grow at the front, vectors grow at the end, and so on), but they all support the same API.
[ترجمه ترگمان]هر ساختار داده ای در واکنش به تابع conj (لیست رشد در خط، بردارهای رشد در انتها و غیره)رفتار متفاوتی دارند، اما همه آن ها از API مشابهی پشتیبانی می کنند
[ترجمه گوگل]هر ساختار داده در پاسخ به تابع conj فعالیت کمی دارد (لیست ها در جلو رشد می کنند، بردارها در انتها رشد می کنند و غیره)، اما همه آنها از همان API پشتیبانی می کنند

پیشنهاد کاربران

ساختمان داده


data structure ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ساختار داده‏ها
تعریف: 1. مجموعه‏ای از عناصر یا اقلام داده‏ای ( data element ) که حکم یک واحد را داشته باشد|||2. آرایش منطقی داده‏ها به نحوی که بتوان از آنها برای مدیریت داده‏ها در یک سامانه استفاده کرد


کلمات دیگر: