1. to strike a chord on the piano
با پیانو آهنگ نواختن
2. his words hit a sympathetic chord in the audience
حرف های او در دل حضار اثر کرد.
3. Love is a chord in life, not a solo.
[ترجمه ترگمان]عشق یک نغمه در زندگی است، نه تنهایی
[ترجمه گوگل]عشق یک وتر در زندگی است، نه انفرادی
4. This is a chord of a circle.
[ترجمه ترگمان]این یک chord از یک دایره است
[ترجمه گوگل]این وکلای یک دایره است
5. A chord of C major with E in the bass is in the 1 st inversion.
[ترجمه ترگمان]یک chord C با E در باس، در وارونگی ۱ قرار دارد
[ترجمه گوگل]وتر از C بزرگ با E در باس است در انحنا 1 است
6. The chord AC subtends the arc ABC. The side XZ subtends the angle XYZ.
[ترجمه ترگمان]جریان متناوب جریان متناوب، قوس ABC می باشد طرف XYZ زاویه ای را به نام XYZ بسته بود
[ترجمه گوگل]AC آکورد AC قوس ABC را می شکافد طرف XZ زاویه XYZ را برمی دارد
7. The speaker had obviously struck a chord with his audience.
[ترجمه ترگمان]واضح بود که سخنران با his a کرده بود
[ترجمه گوگل]سخنران به وضوح با مخاطبانش زنگ زد
8. Mr Jenkins' arguments for stability struck a chord with Europe's two most powerful politicians.
[ترجمه ترگمان]بحث های آقای جنکینز برای ثبات با دو سیاست مدار قدرتمند اروپا همخوانی دارد
[ترجمه گوگل]استدلال آقای جنکینز برای ثبات، با دو سیاستمدار قدرتمند اروپا روبرو شد
9. Her speech struck a deep chord in my heart.
[ترجمه ترگمان]سخن او در قلب من یک نغمه ژرف در قلب من ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]سخنرانی او در قلب من یک وهابی عمیق بود
10. Her speech struck a sympathetic chord among business leaders.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او در میان رهبران تجاری یک chord همدردی آورد
[ترجمه گوگل]سخنرانی او در میان رهبران کسب و کار یک وفاداری دلسوزانه بود
11. A specific element which has struck a chord with community educators is the encouragement to involve parents.
[ترجمه ترگمان]یک عنصر ویژه که با مربیان اجتماعی ترکیب شده است تشویق به مشارکت والدین است
[ترجمه گوگل]یک عنصر مشخص که با وکلا در ارتباط با مربیان جامعه مواجه است، تشویق به دخالت والدین است
12. Obviously Nunn had struck a responsive chord.
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که Nunn در واکنش به chord دچار شده بود
[ترجمه گوگل]بدیهی است که نون یک صدای واکنشی نشان داده است
13. The score trades in the familiar chord progressions, sticky rhythmic motives and unremitting polyphony.
[ترجمه ترگمان]این امتیازات در the familiar، progressions، انگیزه های ریتمیک و پولیفونی (پولیفونی)بی وقفه ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]نمره در پیشرفت وتره های آشنا، انگیزه های ریتمیک چسبنده و پلیفونیک بی وقفه انجام می شود
14. Lebed struck a resounding chord with voters by campaigning as the anti-corruption and anti-crime candidate.
[ترجمه ترگمان]Lebed با مبارزات انتخاباتی خود به عنوان نامزد مبارزه با فساد و مبارزه با جرائم، با رای دهندگان در کش مکش بود
[ترجمه گوگل]Lebed توسط مبارزات انتخاباتی به عنوان نامزد ضد فساد و مبارزه با جرم وحشی با رای دهندگان مبارزه کرد