کلمه جو
صفحه اصلی

chord


معنی : قوس، سیم، تار، زه، ریسمان، وتر، عصب
معانی دیگر : (مجازی) عاطفه، احساس، به دل نشستن، (قدیمی) زه (در آلت موسیقی زهی)، (کالبد شناسی) تار صوتی (cord هم می گویند)، (هندسه) وتر، وتر دایره، (مهندسی) بخش اصلی و افقی پل یا ساختمان و غیره، (موسیقی)، آمیزه ای از سه یا چند آهنگ که با هم نواخته شوند، هماهنگ کردن (چند دستگاه را)

انگلیسی به فارسی

وتر، زه، تار، سیم، ریسمان، قوس، عصب


عصب، ریسمان، (هندسه) وتر، قوس، زه، تار


وتر، سیم، ریسمان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: chorded (adj.)
(1) تعریف: a line segment connecting two points on a curve.

(2) تعریف: an emotional response or feeling.

- His story struck a responsive chord.
[ترجمه ترگمان] داستان او a را به هم زد
[ترجمه گوگل] داستان او با صدای بلند پاسخ داد

(3) تعریف: the straight line connecting the front and back edges of an airfoil.
اسم ( noun )
• : تعریف: three or more musical tones played at the same time.

- He only knows how to play a few chords on the guitar.
[ترجمه ترگمان] فقط بلده چند تا آهنگ گیتار بزنه
[ترجمه گوگل] او فقط می داند که چگونه چند گیتار آکورد را بازی کند
- I love when the minor chord changes to a major chord at the end of the piece.
[ترجمه ترگمان] من عاشق زمانی هستم که این chord در پایان قطعه به یک chord بزرگ تبدیل می شود
[ترجمه گوگل] من عاشق زمانی که وتر کوچک به یک وتر بزرگ در پایان قطعه تغییر می کند
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: chords, chording, chorded
مشتقات: chordal (adj.)
• : تعریف: to provide or play chords; harmonize.

• (music) combination of harmonizing notes; (geometry) line between two points on a curve; (airplanes) imaginary straight line between the leading edge and the rear edge of a wing or propeller blade
a chord is a number of musical notes played or sung together with a pleasing effect.
if something strikes a chord or touches a chord, it makes you feel a particular emotion, usually of sympathy or enthusiasm.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] وتر - زه
[کامپیوتر] وتر .
[برق و الکترونیک] بند
[زمین شناسی] وتر فاصله افقی بین تاج های ریپل، که بطور نرمال از خط تاج اندازه گیری می شود. این اصطلاح توسط آلن (ص61، 1968) برای جایگزینی طول موج معرفی شد که در حال حاضر هم چنان بطور رایج استفاده می شود. مترادف: طول موج ریپل؛ طول موج ریپل مارک؛ فاصله ریپل.
[نساجی] ریسمان - تار - بند
[ریاضیات] وتر، وتر قوس، وتر دایره، وتر

مترادف و متضاد

قوس (اسم)
bow, arc, arch, chord, archer

سیم (اسم)
string, chord, argent, silver, cord, wire, bream, line, money, pus

تار (اسم)
chord, thread, fiber, filament, warp, web, sleave

زه (اسم)
gut, string, chord, cord, bowstring, catgut, whipcord, hypotenuse

ریسمان (اسم)
string, chord, cord, line, thread, cable, rope, warp

وتر (اسم)
chord, cord, thews, hypotenuse, tendon, nerve, sinew

عصب (اسم)
chord, tendon, nerve

جملات نمونه

His words hit a sympathetic chord in the audience.

حرف‌های او در دل حاضران اثر کرد.


1. to strike a chord on the piano
با پیانو آهنگ نواختن

2. his words hit a sympathetic chord in the audience
حرف های او در دل حضار اثر کرد.

3. Love is a chord in life, not a solo.
[ترجمه ترگمان]عشق یک نغمه در زندگی است، نه تنهایی
[ترجمه گوگل]عشق یک وتر در زندگی است، نه انفرادی

4. This is a chord of a circle.
[ترجمه ترگمان]این یک chord از یک دایره است
[ترجمه گوگل]این وکلای یک دایره است

5. A chord of C major with E in the bass is in the 1 st inversion.
[ترجمه ترگمان]یک chord C با E در باس، در وارونگی ۱ قرار دارد
[ترجمه گوگل]وتر از C بزرگ با E در باس است در انحنا 1 است

6. The chord AC subtends the arc ABC. The side XZ subtends the angle XYZ.
[ترجمه ترگمان]جریان متناوب جریان متناوب، قوس ABC می باشد طرف XYZ زاویه ای را به نام XYZ بسته بود
[ترجمه گوگل]AC آکورد AC قوس ABC را می شکافد طرف XZ زاویه XYZ را برمی دارد

7. The speaker had obviously struck a chord with his audience.
[ترجمه ترگمان]واضح بود که سخنران با his a کرده بود
[ترجمه گوگل]سخنران به وضوح با مخاطبانش زنگ زد

8. Mr Jenkins' arguments for stability struck a chord with Europe's two most powerful politicians.
[ترجمه ترگمان]بحث های آقای جنکینز برای ثبات با دو سیاست مدار قدرتمند اروپا همخوانی دارد
[ترجمه گوگل]استدلال آقای جنکینز برای ثبات، با دو سیاستمدار قدرتمند اروپا روبرو شد

9. Her speech struck a deep chord in my heart.
[ترجمه ترگمان]سخن او در قلب من یک نغمه ژرف در قلب من ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]سخنرانی او در قلب من یک وهابی عمیق بود

10. Her speech struck a sympathetic chord among business leaders.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او در میان رهبران تجاری یک chord همدردی آورد
[ترجمه گوگل]سخنرانی او در میان رهبران کسب و کار یک وفاداری دلسوزانه بود

11. A specific element which has struck a chord with community educators is the encouragement to involve parents.
[ترجمه ترگمان]یک عنصر ویژه که با مربیان اجتماعی ترکیب شده است تشویق به مشارکت والدین است
[ترجمه گوگل]یک عنصر مشخص که با وکلا در ارتباط با مربیان جامعه مواجه است، تشویق به دخالت والدین است

12. Obviously Nunn had struck a responsive chord.
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که Nunn در واکنش به chord دچار شده بود
[ترجمه گوگل]بدیهی است که نون یک صدای واکنشی نشان داده است

13. The score trades in the familiar chord progressions, sticky rhythmic motives and unremitting polyphony.
[ترجمه ترگمان]این امتیازات در the familiar، progressions، انگیزه های ریتمیک و پولیفونی (پولیفونی)بی وقفه ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]نمره در پیشرفت وتره های آشنا، انگیزه های ریتمیک چسبنده و پلیفونیک بی وقفه انجام می شود

14. Lebed struck a resounding chord with voters by campaigning as the anti-corruption and anti-crime candidate.
[ترجمه ترگمان]Lebed با مبارزات انتخاباتی خود به عنوان نامزد مبارزه با فساد و مبارزه با جرائم، با رای دهندگان در کش مکش بود
[ترجمه گوگل]Lebed توسط مبارزات انتخاباتی به عنوان نامزد ضد فساد و مبارزه با جرم وحشی با رای دهندگان مبارزه کرد

پیشنهاد کاربران

Chord در ریاضیات به معنی یک پاره خطی که دو نقطه ی انتهایی ان بر روی دایره قرار دارند که همان وتر میباشد

در موسیقی هم به معنی نوت می باشد برای مثال
a C major chord به معنی نوت سی به کار در موسیقی

به اجرای سه یا بیشتر نت ها ی موسیقی به صورت همزمان" آکورد" یا chord می گویند.

tension chord : عضو کششی در خرپا

بال خرپا ، وتر

آکورد ( موسیقی )

( موسیقی ) ترکیب نت های هماهنگ


کلمات دیگر: