1. bomb bay
انبارک (یا مخزن) بمب (در هواپیما)
2. a bomb that scores a direct hit
بمبی که مستقیما به هدف می خورد
3. demolition bomb
بمب ویرانگر
4. incendiary bomb
بمب آتشزا
5. the bomb blew the building sky-high
بمب ساختمان را خردو خاک شیر کرد.
6. the bomb caused the complete demolition of the hospital
بمب موجب تخریب کامل بیمارستان شد.
7. the bomb exploded on impact
بمب به مجرد اصابت منفجر شد.
8. the bomb smashed all the building's windows
بمب همه ی شیشه های ساختمان را خرد کرد.
9. atom bomb
بمب اتمی
10. letter bomb
نامه یا بسته ی پستی که در آن بمب باشد
11. the bomb
بمب اتمی (یا هیدروژنی)
12. time bomb
بمب ساعتی،بمب شماطه دار
13. to bomb along
(انگلیس - خودمانی) تند راندن
14. to bomb out
بمباران و ویران کردن
15. a cobalt bomb
سیلندر یا بمب کوبالت
16. a live bomb
بمب زنده
17. a napalm bomb
بمب ناپالم،بمب آتشزا
18. a time bomb
بمب ساعتی
19. an aerosol bomb
مخزن آیروسل
20. an atomic bomb can annihilate a city
بمب اتمی می تواند شهری را نابود کند.
21. the atomic bomb is a threat to civilization
بمب اتم تمدن را تهدید می کند.
22. the atomic bomb is an offspring of modern physics
بمب اتمی دستاورد فیزیک نوین است.
23. the atomic bomb is the frankenstein of the modern world
بمب اتمی فرانکن اشتاین دنیای امروزی است.
24. the time bomb was discovered and deactivated by the police
بمب ساعتی توسط پلیس کشف و خنثی شد.
25. to plant a bomb
بمب کار گذاشتن (قرار دادن)
26. it costs a bomb
(انگلیسی ـ خودمانی) خیلی گران است،هزینه ی آن سر به فلک می زند
27. the fuse causes the bomb to explode
چاشنی موجب ترکیدن بمب می شود.
28. the germans dropped a bomb on the bridge
آلمان ها بمبی روی پل انداختند.
29. it goes down a bomb
(انگلیس - خودمانی) بسیار موفق است
30. it goes like a bomb
(خودمانی) خیلی تند می رود،مثل برق می رود
31. a blow against the atomic bomb
ضربه ای برعلیه بمب اتمی
32. deterrents such as the atomic bomb and rockets
سلاح های بازدارنده مانند بمب اتمی و موشک
33. the battlefield was full of bomb craters
رزمگاه پر از کاسچال های بمب بود.
34. testing the strength of a new bomb
آزمایش قدرت یک بمب جدید
35. the concert went down like a bomb
کنسرت حسابی گرفت.
36. the destructive force of an atomic bomb
نیروی مخرب یک بمب اتمی
37. the explosion of the first atomic bomb
انفجار اولین بمب اتمی
38. their secret plan to build an atomic bomb
طرح سری آنها برای ساختن بمب اتم
39. they recently succeeded in exploding an atomic bomb
اخیرا موفق به منفجر کردن یک بمب اتمی شدند.
40. despite all the expenditures, the movie was a bomb
علی رغم کلیه ی مخارج فیلم با شکست روبرو شد.
41. some argue that the existance of the atomic bomb has helped to maintain peace
برخی استدلال می کنند که وجود بمب اتمی به نگهداشتن صلح کمک کرده است.
42. he shuddered to think that someday they too will have an atomic bomb
فکر اینکه آنها هم روزی بمب اتمی خواهند داشت لرزه بر اندامش افکند.