کامپیوتر : دسته بندى
clustering
کامپیوتر : دسته بندى
انگلیسی به فارسی
خوشه بندی، دسته کردن، جمع کردن، خوشه کردن
انگلیسی به انگلیسی
• grouping of a number of similar things
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] دسته بندی .
[زمین شناسی] طبقه بندی نظارت نشده - خوشه بندی
[آمار] خوشه بندی
[زمین شناسی] طبقه بندی نظارت نشده - خوشه بندی
[آمار] خوشه بندی
جملات نمونه
1. To avoid clustering of collisions, chaining was chosen as a collision resolution technique.
[ترجمه ترگمان]برای اجتناب از دسته بندی برخوردها، chaining به عنوان تکنیک حل برخورد انتخاب شد
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از خوشه بندی برخورد، زنجیره ای به عنوان یک تکنیک حل مسئله انتخاب شد
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از خوشه بندی برخورد، زنجیره ای به عنوان یک تکنیک حل مسئله انتخاب شد
2. But clustering of the orbits of comets and asteroids is a demonstrated fact.
[ترجمه ترگمان]اما خوشه بندی مدارهای دنباله دار و خرده سیاره ها یک واقعیت ثابت است
[ترجمه گوگل]اما خوشه بندی مدارهای دنباله دار و سیارک ها یک واقعیت است
[ترجمه گوگل]اما خوشه بندی مدارهای دنباله دار و سیارک ها یک واقعیت است
3. Clustering applications would include things like character recognition, sonar / radar signal classification, and robotic control.
[ترجمه ترگمان]برنامه های خوشه بندی شامل چیزهایی مانند بازشناسی شخصیت، طبقه بندی امواج صوتی \/ رادار و کنترل روباتیک است
[ترجمه گوگل]برنامه های خوشه بندی شامل مواردی مانند تشخیص شخصیت، طبقه بندی سیگنال سونار / رادار و کنترل ربات است
[ترجمه گوگل]برنامه های خوشه بندی شامل مواردی مانند تشخیص شخصیت، طبقه بندی سیگنال سونار / رادار و کنترل ربات است
4. OSF1 V2 will support symmetrical multi-processing and clustering, and is due for release between October 1993 and April 199
[ترجمه ترگمان]مجموعه V۲ OSF۱ از پردازش و خوشه بندی متقارن پشتیبانی می کند و قرار است بین اکتبر ۱۹۹۳ تا ۱۹۹ آوریل آزاد شود
[ترجمه گوگل]OSF1 V2 چند پردازش و خوشه بندی متقارن را پشتیبانی می کند و از اکتبر 1993 تا آوریل 199
[ترجمه گوگل]OSF1 V2 چند پردازش و خوشه بندی متقارن را پشتیبانی می کند و از اکتبر 1993 تا آوریل 199
5. He initiated far-reaching studies of the clustering of galaxies.
[ترجمه ترگمان]او مطالعات گسترده ای را در مورد دسته بندی کهکشان ها آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او مطالعات وسیع راجع به خوشه بندی کهکشان ها را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او مطالعات وسیع راجع به خوشه بندی کهکشان ها را آغاز کرد
6. Hanging over parapets and out of windows, clustering in the streets and on the rooftops, the crowd whistled and applauded.
[ترجمه ترگمان]معلق بر روی باروها و خارج از پنجره ها، دسته بندی در خیابان ها و روی پشت بام ها، جمعیت سوت می زدند و کف می زدند
[ترجمه گوگل]مردم با نشستن بر روی حیاط و خارج از پنجره، خوشه بندی در خیابان ها و روی پشت بام ها، نشستند و تشویق کردند
[ترجمه گوگل]مردم با نشستن بر روی حیاط و خارج از پنجره، خوشه بندی در خیابان ها و روی پشت بام ها، نشستند و تشویق کردند
7. All that is required is a little local clustering, of a sort that will naturally tend to arise in natural populations.
[ترجمه ترگمان]تمام آنچه که لازم است یک خوشه کوچک محلی است، از نوعی که طبیعتا تمایل به ایجاد جمعیت های طبیعی دارد
[ترجمه گوگل]همه چیز مورد نیاز خوشه محلی کوچکی است که به طور طبیعی در طبقات طبیعی بوجود می آید
[ترجمه گوگل]همه چیز مورد نیاز خوشه محلی کوچکی است که به طور طبیعی در طبقات طبیعی بوجود می آید
8. Conceptual clustering involves more detailed analysis of relationships between traits.
[ترجمه ترگمان]خوشه بندی مفهومی شامل تحلیل دقیق تر روابط بین ویژگی ها است
[ترجمه گوگل]خوشه بندی مفهومی شامل تجزیه و تحلیل دقیق تر روابط بین صفات است
[ترجمه گوگل]خوشه بندی مفهومی شامل تجزیه و تحلیل دقیق تر روابط بین صفات است
9. Rebuilding is a corrective measure, required because the clustering process is flawed.
[ترجمه ترگمان]بازسازی یک اقدام اصلاحی است، چرا که فرآیند خوشه بندی ناقص است
[ترجمه گوگل]بازسازی یک معیار اصلاح است، زیرا که فرآیند خوشه سازی ناقص است
[ترجمه گوگل]بازسازی یک معیار اصلاح است، زیرا که فرآیند خوشه سازی ناقص است
10. One virtue of clustering is that it can often invent disjunctive ones.
[ترجمه ترگمان]یک خاصیت خوشه بندی این است که اغلب می تواند ones را اختراع کند
[ترجمه گوگل]یک فضیلت خوشه بندی این است که آن را اغلب می تواند اجسام disjunctive
[ترجمه گوگل]یک فضیلت خوشه بندی این است که آن را اغلب می تواند اجسام disjunctive
11. Is it by clustering together to elect one of their own in isolation?
[ترجمه ترگمان]آیا با خوشه بندی با یکدیگر برای انتخاب یکی از آن ها در انزوا؟
[ترجمه گوگل]آیا با خوشه بندی کردن با هم یکی از آنها را در انزوا انتخاب می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا با خوشه بندی کردن با هم یکی از آنها را در انزوا انتخاب می کنید؟
12. The method used is based on collecting and clustering bigram statistics using a rank correlation metric.
[ترجمه ترگمان]روش مورد استفاده مبتنی بر جمع آوری و خوشه بندی آمار bigram با استفاده از معیار همبستگی رتبه می باشد
[ترجمه گوگل]روش مورد استفاده براساس جمعآوری و خوشهبندی آمار آمار بزرگی با استفاده از یک معیار همبستگی رتبه است
[ترجمه گوگل]روش مورد استفاده براساس جمعآوری و خوشهبندی آمار آمار بزرگی با استفاده از یک معیار همبستگی رتبه است
13. The improved fuzzy C-means clustering algorithm has better robustness and makes the cluster results insensitive to the predefined cluster number.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم خوشه بندی فازی یافته C به این معنی است که الگوریتم خوشه بندی استحکام بهتری دارد و نتایج خوشه را نسبت به تعداد خوشه از پیش تعیین شده نسبت می دهد
[ترجمه گوگل]الگوریتم خوشه بندی پیشرفته فازی C-means دارای استحکام بهتر است و نتایج خوشه را به تعداد خوشه ای از پیش تعریف شده حساسیت نمی دهد
[ترجمه گوگل]الگوریتم خوشه بندی پیشرفته فازی C-means دارای استحکام بهتر است و نتایج خوشه را به تعداد خوشه ای از پیش تعریف شده حساسیت نمی دهد
14. Because these constructs are highly correlated they may also be encircled as a way of indicating this clustering.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این ساختارها بسیار هم بسته هستند، ممکن است به عنوان راهی برای نشان دادن این خوشه باشند
[ترجمه گوگل]از آنجا که این ساختارها به شدت همپوشانی دارند، آنها نیز ممکن است به عنوان راهی برای نشان دادن این خوشه بندی محصور شوند
[ترجمه گوگل]از آنجا که این ساختارها به شدت همپوشانی دارند، آنها نیز ممکن است به عنوان راهی برای نشان دادن این خوشه بندی محصور شوند
پیشنهاد کاربران
دسته بندی
بخش بندی
خوشه بندی ( به classification دسته بندی می گوییم )
در مدیریت:
خوشه بندی - همبندی
خوشه بندی - همبندی
دور هم جمع شدن
کلمات دیگر: