کلمه جو
صفحه اصلی

deci


پیشوند: یک دهم [decigram]

انگلیسی به انگلیسی

پیشوند ( prefix )
• : تعریف: one tenth.

- decimeter
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] دهم

• tenth
deci- is added to the beginning of nouns referring to measurements in order to form nouns meaning one-tenth as large. for example, a decilitre is one-tenth of a litre.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] یک دهم
[برق و الکترونیک] دسی ( دی ) پیشوندی که 10 به توان منفی یک یا یکدهم را نمایش می دهد .
[ریاضیات] پیشوندی یونانی به معنی یک دهم

جملات نمونه

1. Applicant: If my leader has made a decision, but I myself don't quite agree with this deci sion and other members don't express any special opinion, I will still express my opinion.
[ترجمه ترگمان]متقاضی: اگر رهبری من تصمیم بگیرد، اما من کاملا با این تصمیم deci موافق نیستم و دیگر اعضا هیچ نظر خاصی را بیان نمی کنند، من هنوز عقیده خود را بیان می کنم
[ترجمه گوگل]متقاضی: اگر رهبر من تصمیم گرفته است، اما من خودم کاملا با این تصمیم موافق نیستم و اعضای دیگر نظرات خاصی را بیان نمی کنند، من هنوز اظهار نظر خواهم کرد

2. Deci and Ryan's (198 self-determination theory just focused on them that were thought to lie on a continuum of increasing self-determination.
[ترجمه ترگمان]Deci و رایان (۱۹۸)تنها بر روی آن ها تمرکز کردند که تصور می کردند بر روی یک زنجیره از عزم راسخ رو به افزایش قرار دارند
[ترجمه گوگل]نظریه خودکشی 198 (Deci and Ryan) (198) تنها بر روی آنها تمرکز داشت که بر پایهی یکپارچگی افزایش عزت خود قرار داشتند

3. Please don't translate machine and web page to give out me, syntax and use a phrase the bug is a lot of, interpretation after in 250 phrases, thanks Like also apply a deci for everyone!
[ترجمه ترگمان]لطفا دستگاه و صفحه وب را ترجمه نکنید تا من، نحو را ترجمه کرده و از یک عبارت استفاده کنید که اشکال بسیاری از جمله را بعد از ۲۵۰ بیت تفسیر می کند
[ترجمه گوگل]لطفا ماشین و صفحه وب را ترجمه نکنید، نحوی و استفاده از عبارتی که اشکال است بسیار زیاد است، تفسیر بعد از 250 عبارات، به لطف همین نیز برای هر کسی یک deci اعمال می شود!

4. Method: a total of 90 patients with chronic he art failure were investigated on the maintenance, deci sion-making and assessment of self-care by filling out self-care scales designed for them.
[ترجمه ترگمان]روش: در مجموع ۹۰ بیمار مبتلا به نارسایی مزمن در تعمیر، نگهداری و ارزیابی مراقبت از خود با پر کردن مقیاس های خودکارآمدی که برای آن ها طراحی شده است، مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روش: در مجموع 90 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن آن در زمینه نگهداری، تصمیم گیری و ارزیابی خود مراقبت از طریق پر کردن مقیاس خود مراقبتی طراحی شده بودند

5. Facing the pressures of life, he often doubts that deci sion made by him self 2years ago.
[ترجمه ترگمان]با روبرو شدن با فشارهای زندگی، او اغلب شک دارد که بعد از دو سال پیش او را لو داده باشد
[ترجمه گوگل]در مواجهه با فشارهای زندگی، او اغلب شک و تردید دارد که تصمیم 2 ساله خود را به خود گرفته است

6. The things that make your life happy are growing as an individual, having loving relationships, and contributing to your community, " Deci says.
[ترجمه ترگمان]چیزهایی که زندگی تان را شاد می کنند به عنوان یک فرد رشد می کنند و روابط عاشقانه دارند و به جامعه شما کمک می کنند
[ترجمه گوگل]دگی می گوید: چیزهایی که زندگی شما را خوشحال می کنند، به عنوان یک فرد رشد می کنند، روابط دوستانه ای دارند و به جامعه شما کمک می کنند


کلمات دیگر: