کلمه جو
صفحه اصلی

checkout


معنی : وارسی
معانی دیگر : (در فروشگاه و غیره) محل پرداخت پول و بردن کالای خریده شده، گیشه ی پرداخت قیمت کالا، (هتل و غیره) ساعتی که پیش از آن اتاق باید تخلیه شود، به امانت گرفتن، 1- (در هتل و بیمارستان و غیره) حساب خود را تسویه کردن و رفتن 2- (در مورد صندوق داران فروشگاه ها و غیره) مبلغ اجناس خریداری راجمع زدن و دریافت کردن 3- بررسی و تایید کردن، تصدیق کردن (صحت چیزی را) 4- چک نقد کردن، از حساب بانکی برداشت کردن 5- (از کتابخانه) کتاب گرفتن

انگلیسی به فارسی

وارسی، به امانت گرفتن


وارسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of checking out of a hotel room.

(2) تعریف: the time by which a guest at a hotel must vacate his or her room and pay the bill.

(3) تعریف: the act or place of checking out items, as at a supermarket or library.

(4) تعریف: an inspection or examination, esp. of machinery in order to determine whether it is functioning properly.
عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to pay for something in a store where there are different lines for people to pay.

- It takes a long time to check out at the grocery store.
[ترجمه A.A] حساب کتاب کردن در فروشگاه مواد غذایی خیلی طول میکشه
[ترجمه رها گلزار] مدت زیادی طول میکشه تا در فروشگاه مواد غذایی حساب خود را تسویه کنید
[ترجمه زهرامعصوم زاده] حساب کتاب کردن فروشگاه مواد غذایی خیلی طول میکشه
[ترجمه ترگمان] مدت زیادی طول می کشد تا فروشگاه خواربار فروشی را چک کنید
[ترجمه گوگل] مدت زمان طولانی برای بررسی در فروشگاه مواد غذایی طول می کشد

(2) تعریف: to say in an official way that you are leaving your hotel room and to pay the bill.

- We have to check out before noon.
[ترجمه گلی افجه ] قبل از ظهر باید تسویه حساب کنیم
[ترجمه ترگمان] قبل از ظهر باید چک کنیم
[ترجمه گوگل] ما باید قبل از ظهر بررسی کنیم

• final test, final inspection; conclusion of a stay at a hotel; place where one pays for purchases in a commercial establishment
in a supermarket, a checkout is a counter where you pay for the things you have bought.
settle one's account and leave (i.e. from a hotel, etc.); make a detailed examination (i.e. check something or someone out); die (slang)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] وارسی
[ریاضیات] امتحان کردن، آزمایش کردن، وارسی، امضای خروج جنس، تسویه حساب کردن، بررسی کردن

مترادف و متضاد

وارسی (اسم)
checkout

جملات نمونه

1. You can't just go through the checkout without paying!
[ترجمه ابوالفضل کیخا] ما باید داستان او را بررسی کنیم
[ترجمه Sogand] شما نمی توانید هنگامیکه پرداخت نکرده اید از اینجا بروید
[ترجمه Anisa] تو نمیتوانی بدون پرداخت در صندوق از اینجا بروی
[ترجمه نصرت] تو نمی تونی همینجوری بدون پرداختِ هزینه خارج بشی!
[ترجمه ....] شما تمیتوانید بدون پرداخت هزینه از اینجا خارج شوید
[ترجمه Tiam] شما نمی توانید بدون پرداخت هزینه از اینجا خارج شوید.
[ترجمه Parsa] شما بدون پرداخت پول نمی تونید از اینجا خارج شوید.
[ترجمه گوگول تیرینسلیت🐊] اسکول تو نمیتونی بدون طریق پرداخت از پرداخت خارج پرادخت بشی
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی بدون پرداخت پول از اینجا بری
[ترجمه گوگل]شما فقط می توانید از طریق پرداخت بدون پرداخت بدون پرداخت!

2. I saw a harried-looking mother at the checkout trying to manage two small children and a mountain of shopping.
[ترجمه ترگمان]یک مادر به ستوه آمده را دیدم که در صندوق تماشا می کرد و سعی می کرد دو بچه کوچک و یک کوه خرید را اداره کند
[ترجمه گوگل]من یک مادر مزاحم به نظر می رسید در پرداخت برای تلاش برای مدیریت دو کودک کوچک و یک کوه خرید

3. She works on the checkout at the local supermarket.
[ترجمه Rostamzadeh] آن زن در گیشه ی یک سوپر مارکت محلی مشغول به کار است.
[ترجمه ترگمان]او در گیشه فروش در سوپرمارکت محلی کار می کند
[ترجمه گوگل]او در پرداخت در سوپرمارکت محلی کار می کند

4. The hotel's extra benefits include late checkout.
[ترجمه امیرعلی] مزایای اضافه هتل شامل دیر خالی کردن اتاق بود
[ترجمه ترگمان]مزایای اضافی هتل عبارتند از بررسی های اخیر
[ترجمه گوگل]مزایای اضافی هتل شامل تأخیر در پرداخت مهمان است

5. There were huge queues at the checkout.
[ترجمه ترگمان]در هنگام پرداخت، صف های بسیار زیادی وجود داشت
[ترجمه گوگل]صف های بزرگ در پرداخت وجود دارد

6. At checkout, your bill will be printed for you.
[ترجمه ترگمان]در صندوق، صورتحساب شما برای شما چاپ خواهد شد
[ترجمه گوگل]در صورت تحویل، صورتحساب شما برای شما چاپ می شود

7. He hates waiting at the checkout.
[ترجمه parima] او از انتظار کشیدن متنفر است
[ترجمه Me] او از این ک برای پرداخت پول منتظر بمونه متنفره
[ترجمه ترگمان]اون از اینکه تو صندوق منتظر بمونه متنفره
[ترجمه گوگل]او متنفر در انتظار است

8. The line at the checkout was for people with eight items or fewer.
[ترجمه امیرعلی] آن صف بازرسی بدنی برای کسانی بود که ۸ مورد یا کمتر وسیله داشتند
[ترجمه ترگمان]خط پایان، برای افرادی بود که هشت مورد یا کم تر داشتند
[ترجمه گوگل]خط در پرداخت برای افراد با هشت مورد یا کمتر بود

9. Slapdash weeklies at the supermarket checkout line move by the millions circulating gossip, lies, innuendo and scandal.
[ترجمه ترگمان]هفته نامه های slapdash در خط تلفن سوپر مارکت ها، با میلیون ها شایعه، دروغ، innuendo و رسوایی حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]هفته نامه Slapdash در خط پرداخت سوپرمارکت، توسط میلیونها نفر از شایعات در حال پخش، دروغ، ناامیدی و رسوایی حرکت می کند

10. Luckily, there was no line at the checkout.
[ترجمه سلام] البوم جدیدمان را چک کنید
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، هیچ مرزی در صندوق نبود
[ترجمه گوگل]خوشبختانه هیچ خطی در پرداخت وجود نداشت

11. Checkout is 10 a. m.
[ترجمه ترگمان]Checkout ۱۰ است ام
[ترجمه گوگل]پرداخت 10 عدد است متر

12. He found one near the exit where the checkout girl was just opening up and Mum wheeled her trolley into the space.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها را نزدیک در خروجی پیدا کرد که دختر تازه وارد داشت باز می شد و مامان چرخ دستی را به داخل برد
[ترجمه گوگل]او یک نفر را در نزدیکی خروجی پیدا کرد که دختر پولدار آن را باز کرد و مامان چرخ دستی خود را به فضا چرخاند

13. All nine checkout counters are backed up with huge lines of people pushing loaded carts.
[ترجمه ترگمان]تمام ۹ ساختمان با خطوط عظیمی از مردم که گاری های پر شده را هل می دهند، پشتیبانی می کنند
[ترجمه گوگل]همه 9 شمارنده حسابرسی با خطوط عظیمی از افرادی که چرخ دستی لود می کنند را پشتیبانی می کند

14. Checkout is at noon.
[ترجمه ترگمان]ساعت noon ظهر است
[ترجمه گوگل]پرداخت در ظهر است

15. Through the windows, all of the checkout counters appeared to be 10 people deep.
[ترجمه ترگمان]از داخل پنجره ها، همه of به عمق ۱۰ نفر می رسید
[ترجمه گوگل]از طریق پنجره ها، همه شمارنده های پرداخت به نظر می رسید که عمق 10 نفر است

16. We'll need to check out his story.
[ترجمه ترگمان]باید داستانش رو بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید داستان خود را بررسی کنیم

17. Police were called in to check out a suspect van.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای بررسی یک ون مظنون فراخوانده شد
[ترجمه گوگل]یک پلیس مظنون برای چک کردن پلیس دعوت شد

18. Check out our website at www. cobuild. collins. co. uk.
[ترجمه ترگمان]وب سایت ما را در سایت www cobuild collins هم کاری uk
[ترجمه گوگل]وب سایت ما را در وب سایت چک کنید cobuild کولینز شرکت انگلستان

19. You can check out at aisle eight.
[ترجمه ترگمان] میتونی توی راهرو شماره ۸ رو چک کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید در هشت راهرو چک کنید

20. We need to check out whether the company is reliable.
[ترجمه ترگمان]باید چک کنیم که آیا شرکت قابل اعتماد است یا خیر
[ترجمه گوگل]ما باید بررسی کنیم که آیا این شرکت قابل اعتماد است یا خیر

21. Check out the prices of our pizzas-we're virtually giving them away!
[ترجمه ترگمان]قیمت of را بررسی کنید - ما عملا آن ها را رها می کنیم!
[ترجمه گوگل]قیمت پیتزای ما را چک کنید - ما تقریبا آنها را دور می اندازیم!

22. Check out Omar's new car. The brother must be makin' bank.
[ترجمه ترگمان]ماشین جدید عمر رو ببین برادر باید یه بانک درست کرده باشه
[ترجمه گوگل]خودرو جدید عمر را بررسی کنید برادر باید بانک 'makin' باشد

23. Check out that gorgeous guy over there!
[ترجمه ترگمان]! اون یارو خوشگله رو نگاه کن
[ترجمه گوگل]اتمام که پسر زرق و برق دار در آنجا وجود دارد!

24. Check out the lie of the land before you make a decision.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه تصمیم بگیرید، دروغ زمین را چک کنید
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه تصمیم بگیرید، دروغ از زمین را بررسی کنید

25. Check out our dope new album.
[ترجمه ترگمان]آلبوم جدید خود را چک کنید
[ترجمه گوگل]آلبوم جدید خود را چک کنید

26. We're supposed to check out of the hotel by o'clock.
[ترجمه ترگمان]قرار بود ساعت سه از هتل خارج شویم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم ساعت را از هتل بیرون کنیم

27. I made a phone call to check out his address.
[ترجمه ترگمان] یه زنگ زدم که آدرسش رو بررسی کنم
[ترجمه گوگل]تماس تلفنی را برای بررسی آدرس خودم انجام دادم

28. Check out our new fashion range!
[ترجمه ترگمان]محدوده مد جدید ما را بررسی کنید!
[ترجمه گوگل]محدوده مد جدید ما را بررسی کنید!

29. Guests should check out of their rooms by noon.
[ترجمه ترگمان]میهمانان باید تا ظهر از rooms خارج شوند
[ترجمه گوگل]مهمان باید از ظهر روز بعد از ظهر خود را چک کنید

30. Does his story check out?
[ترجمه ترگمان]داستانش چک شده؟
[ترجمه گوگل]آیا داستان او را چک می کند؟

پیشنهاد کاربران

صندوق فروشگاه

check them out ،
=
Look at , borrow from library

بررسی کردن

تسویه حساب

پرداخت صورت حساب

دید زدن ، نگاه کردن ، وارسی کردن

تو کارتون toy Story 3 به زرنگ بازی ترجمه شده

مُردن
وجود نداشتن

تصفیه حساب کردن

تصفیه حساب

پرداخت کردن


پرداخت بدهی - تخلیه اتاق ( در هتل و غیره ) - تسویه حساب - تهاتر

محل پرداخت

خروج از هتل

check somebody out
با حالت تعجب به کسی نگاه کردن

صندوق ( فروشگاه. مغازه )

تصفیه کردن

A checkout is a counter in a supermarket where you pay

رفتن به بیرون

چیزی را امتحان کردن، آزمودن

to examine or try something; to think about something.
مثال
It's something we all have to be concerned with. Check it out. Check out the new comedy show on tonight.

a checkout is a cunter in a supermarket where you pay

در دیکشنری من به معنی صندوق پرداخت است


صندق فروشگاه

ترک کردن

- تسویه با هتل یا غیره
- حساب کردن مبلغ اجناس خریداری شده درمحل صندوق فروشگاه
- بررسی و چک کردن چیزی
- نگاه دقیق کردن به کسی یا چیزی

بررسی بیرون

The place where you pay for the things that you are buying in a super market

به امانت گرفتن کتاب از کتابخانه

تسویه حساب کردن

تسویه حساب کردن میشه به نظر من
لطفاً اگر جمله ای درباره checkout پیدا کردید حتما اطلاع دهید




People pay money from a check out in a bank or store

به معنی تسویه حساب

با توجه به برخوردار نبودن از Verb این لغت باید افزود

A checkout is counter in a super market where you pay

معنی کامل Verb لغتCHECKOUT

بررسی کردن
وارسی کردن
چک کردن دیدن

Check out یه جورایی معنی اینو میده که برای پزدادن و اینجور چیزا میگن مثلا check this out
یعنی اینارو داشته باش ( یعنی ببین چکار میکنم )

تحویل دادن کلید اتاق

صندوق. دار

امتحان یا بررسی دقیق

people pay money to or get money from a checkout in a bank or store

Check sb/ sth out:
( برای برطرف کردن مشکل / ایراد و . . . ) کسی / چیزی نگاهی انداختن


Websters:👇👇👇
to look at ( something or someone ) in order to find problems, mistakes, etc.

Eg: He had problems with his computer and asked the technician to�check�it�out.
یه مشکل کامپیوتری داشت و از تکنیسین خواست که یه نگاهی بهش بندازه.

Eg:He needs to get�checked out�by a doctor.
دکتر بایستی اونو یه نگاهی بندازه.

تسویه کردن ، پرداخت کردن

مردن
He checked out last week and his funeral is tomorrow

به به!!! فکر کنم من تا الان اشتباه می گفتم تسویه حساب نخبه های این جا رو از دست ندید! وای خدا

نگاهی انداختن، بررسی کردن، سریع نکاه انداختن و رفتن دید زدن

پرداختن، صندق

این کلمه به طور کلی به معنای خارج شدن یا بیرون رفتن است

به امانت بردن
بررسی کردن


a point at which goods are paid for in a supermarket or other store

رفتن و سر زدن
?Would you like to check out that new nightclub that has opened around the corner
می خوای بریم یه سر به اون کلوب شبانه جدید که اون گوشه باز شده بزنیم؟

checked out

transitive to examine someone or something in order to be certain that everything is correct, true, or satisfactory. The police are checking the woman out. I've been taking loads of photographs, just to check out the camera. Go to the doctor and get yourself checked out

بررسی دقیق کردن


کلمات دیگر: