کلمه جو
صفحه اصلی

clearing


معنی : تسویه، تهاتر، نقل و انتقال بانکی، تسطیح، مکان مسطح
معانی دیگر : باز یا روشن یا شفاف کردن (رجوع شود به: clear)، (بانکداری) مبالغ مبادله شده بین بانک ها، پا به پا سازی، پایاپای بانک ها، تفریغ

انگلیسی به فارسی

نقل‌وانتقال بانکی، تسویه، تسطیح، مکان مسطح


پاکسازی، نقل و انتقال بانکی، تسویه، تسطیح، تهاتر، مکان مسطح


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an open plot of land, as in the middle of a forest.

• section of forest which is free of trees; removal; cleaning, washing; clarification, elucidation
a clearing is a small area of grass or bare ground in a wood.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ستردن - بوته کنی
[کامپیوتر] تعویض اطلاعات در یک ثبات یا خانه حافظه یا واحد ذخیره یا صفر یا جای خالی، پاک کردن متن و یا تصاویر گرافیکی روی صفحه نمایش .
[حقوق] تهاتر، پایاپایی
[نساجی] اصلاح ناصافی های نخ

مترادف و متضاد

تسویه (اسم)
adjustment, settlement, clearing, liquidation, settling, smoothing, solution

تهاتر (اسم)
clearing, barter, dicker

نقل و انتقال بانکی (اسم)
clearing

تسطیح (اسم)
clearing, tabulation

مکان مسطح (اسم)
clearing

gap in area


Synonyms: allowance, assart, clearance, defoliated area, dell, empty space, expanse, gap, glade, headroom, margin, opening, open space


جملات نمونه

1. clearing account
حساب پایاپای بانک ها،حساب تهاتری بانک ها

2. clearing banks
بانک های عضو اتاق پایاپای

3. Clearing one's conscience is medicinal for the soul.
[ترجمه ترگمان]پاک کردن وجدان یک گیاه دارویی برای روح است
[ترجمه گوگل]پاک کردن وجدان از نظر روحی دارویی است

4. It seems to be clearing up.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که دارد باز می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد روشن است

5. The centre will act as a clearing house for research projects for former nuclear scientists.
[ترجمه ترگمان]این مرکز بعنوان یک خانه پاک سازی برای پروژه های تحقیقاتی دانشمندان هسته ای سابق عمل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این مرکز به عنوان یک خانه پاکسازی برای پروژه های تحقیقاتی برای دانشمندان سابق هسته ای عمل خواهد کرد

6. They pitched their tent in a little clearing in the wood.
[ترجمه ترگمان]آن ها چادر خود را در یک محوطه کوچکی در جنگل برپا کردند
[ترجمه گوگل]آنها چادر خود را در یک کمی پاک کردن در چوب قرار دادند

7. Emergency teams are still clearing the debris from the plane crash.
[ترجمه ترگمان]تیم های اورژانس هنوز آوار را از سقوط هواپیما پاک می کنند
[ترجمه گوگل]تیم های اضطراری هنوز در حال پاکسازی آوار از تصادف هواپیما هستند

8. There's no need to exhaust yourself clearing up-we'll do it.
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که خودت را از این جا باز کنی - ما این کار را می کنیم
[ترجمه گوگل]هیچ نیازی به تمیز کردن خودتان نیست - ما آن را انجام خواهیم داد

9. Clearing trees by burning is highly destructive of the forest environment.
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن درختان با سوزاندن بسیار مخرب محیط جنگل است
[ترجمه گوگل]پاک کردن درختان با سوزاندن بسیار مخرب از محیط جنگل است

10. The men were clearing all the pollution off the shore.
[ترجمه ترگمان]مردها همه آلودگی را از ساحل دور می کردند
[ترجمه گوگل]مردان تمام آلودگی را از ساحل پاک کردند

11. The sky clearing up and cloudy, after happiness only loneliness.
[ترجمه ترگمان]آسمان صاف و ابری بود، پس از خوشحالی فقط تنهایی
[ترجمه گوگل]آسمان پاکسازی و ابری، پس از شادی تنها تنهایی

12. After lunch there was a little more clearing up to do than usual.
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار یک فضای باز هم بیشتر از معمول بود
[ترجمه گوگل]پس از ناهار کمی روشن تر از انجام معمولی بود

13. A helicopter landed in a clearing in the dense jungle.
[ترجمه ترگمان]یک هلیکوپتر در یک محوطه بی درخت در جنگل انبوه فرود آمد
[ترجمه گوگل]یک هلیکوپتر در یک پاکسازی در جنگل های متراکم فرود آمد

14. The hare darted along the edge of the clearing.
[ترجمه ترگمان]خرگوش به سرعت از حاشیه محوطه بی درخت بیرون رفت
[ترجمه گوگل]خرگوش در امتداد لبه پاکسازی قرار داشت

اصطلاحات

clearing account

حساب پایاپای بانکها، حساب تهاتری بانکها


clearing banks

بانکهای عضو اتاق پایاپای


پیشنهاد کاربران

محوطه

فضای باز

زمین بی درخت و علف

پاکسازی، زدایش

رفع برطرف کردن



کلمات دیگر: