کامپیوتر : همراه
bundled
کامپیوتر : همراه
انگلیسی به فارسی
همراه با، دسته کردن، بصورت گره دراوردن، بقچه بستن
انگلیسی به انگلیسی
• bound, packaged, wrapped
دیکشنری تخصصی
[کامپیوتر] همراه
جملات نمونه
1. she bundled up her sewing things and put them away
لوازم دوزندگی خود را بسته بندی کرد و کنار گذاشت.
2. they bundled away the pregnant servant to her village
کلفت آبستن را فورا به ده خود فرستادند.
پیشنهاد کاربران
( متهم ) کت بسته , دستبند زده
همراه
کلمات دیگر: