1. chat up
(انگلیسی - عامیانه) (مرتبا) لاس زدن
2. a cozy chat
یک درد دل گرم و دوستانه
3. after the formal meeting, the negotiators had a friendly chat
پس از جلسه ی رسمی مذاکره کنندگان باهم دوستانه صحبت کردند.
4. I've had a long chat with Vinnie.
[ترجمه مبینا] من یک صحبت طولانی با وینی داشتم.
[ترجمه N.K] من با وِنی ( یا وینی ) یک چت ( صحبت ) طولانی* داشتم*
[ترجمه ترگمان]من یه گفتگوی طولانی با وینی داشتم
[ترجمه گوگل]من یک چت طولانی با وینی داشتم
5. She has her own chat show.
[ترجمه ترگمان] اون صحبت های خودش رو داره
[ترجمه گوگل]او نمایش چت خود را دارد
6. He was a paradox—a loner who loved to chat to strangers.
[ترجمه ترگمان]او یک پارادوکس بود - تنها کسی که دوست داشت با غریبه ها صحبت کند
[ترجمه گوگل]او یک پارادوکس بود - یک تنهایی که دوست داشت به غریبه ها چت کند
7. Whatever you want to chat about, we'll do it tonight.
[ترجمه ترگمان]هر چی که بخوای راجع بهش صحبت کنی، ما امشب این کارو می کنیم
[ترجمه گوگل]هر چه میخواهید در مورد چت صحبت کنید، امشب آن را انجام خواهیم داد
8. He often keeps aloof when we chat together.
[ترجمه ترگمان]او اغلب وقتی با هم گپ می زنیم از او دوری می کند
[ترجمه گوگل]او اغلب زمانی که با یکدیگر گپ میزنیم، از بین میرود
9. I find it quite boring to chat with those who are lacking in humour.
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته می شوم که با کسانی که در حال شوخی هستند گپ بزنم
[ترجمه گوگل]من آن را کاملا خسته کننده به گپ زدن با کسانی که کم کم در طنز است
10. I had a long chat with her.
[ترجمه مهسا رحیمی] من یک چت طولانی با او داشتم
[ترجمه N.K] من با او ( مؤنث ) یک چت طولانی داشتم
[ترجمه ترگمان]من با او خیلی گپ زدم
[ترجمه گوگل]من چت طولانی با او داشتم
11. We had a nice chat over a cup of tea.
[ترجمه ترگمان]با یک فنجان چای با هم گپ زدیم
[ترجمه گوگل]ما یک چت خوب برای یک فنجان چای داشتیم
12. It's a place where people can chat and exchange ideas.
[ترجمه ترگمان]مکانی است که مردم می توانند با آن ها گپ بزنند و تبادل نظر کنند
[ترجمه گوگل]این جایی است که مردم میتوانند چت و مبادله ایده ها را انجام دهند
13. You'll have to chat the boss up if you want some days off.
[ترجمه ....] اگر بخواهید مرخصی بگیرید باید با رئیس صحبت کنید
[ترجمه ترگمان]اگه چند روز مرخصی خواستی مجبور میشی با رئیس حرف بزنی
[ترجمه گوگل]اگر برخی از روزها را بخواهید باید رئیس را گپ بزنید
14. I was just phoning up for a chat.
[ترجمه ترگمان]من فقط داشتم برای یه گپ زدن زنگ می زدم
[ترجمه گوگل]من فقط برای یک چت تلفن کردم
15. We had a pleasant chat over a cup of tea.
[ترجمه ترگمان]یک گفتگوی مطبوعی روی یک فنجان چای داشتیم
[ترجمه گوگل]ما یک چت دلپذیر را برای یک فنجان چای داشتیم
16. I saw her on a chat show yesterday.
[ترجمه ترگمان]من دیروز او را در یک نمایش صحبت دیدم
[ترجمه گوگل]او دیروز در یک نمایش چت او را دیدم
17. I had a chat with my boss today about a possible salary increase.
[ترجمه ترگمان]امروز با رئیسم در مورد افزایش حقوق احتمالی صحبت کردم
[ترجمه گوگل]من امروز در مورد احتمال افزایش حقوق و دستمزد با رئیس من چت کردم
18. Come over for a chat so we can catch up on each other's news.
[ترجمه ترگمان]بیایید با هم گپ بزنیم تا بتوانیم اخبار یکدیگر را ببینیم
[ترجمه گوگل]برای چت بروید تا بتوانیم اخبار یکدیگر را برآورده کنیم