muntjak : ج، گوزن کوچک اسیا
muntjac
muntjak : ج، گوزن کوچک اسیا
انگلیسی به فارسی
muntjac
( munjak ، muntjak =) (جانورشناسی) گوزن کوچک اسیا
انگلیسی به انگلیسی
• type of deer native of asia (characterized by having small antlers and a cry like a bark)
جملات نمونه
1. The muntjac and roe deer are browsers, living either singly or in very small groups throughout the year in dense woodland.
[ترجمه ترگمان]گوزن muntjac و صاحبان سهام، مرورگرهای و یا به صورت انفرادی یا در گروه های بسیار کوچک در طول سال در جنگل های انبوه زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]گوزن های مونتاجک و گوزن ها مرورگر هستند، که به طور جداگانه یا در گروه های بسیار کوچک در طول سال در جنگل های متراکم زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]گوزن های مونتاجک و گوزن ها مرورگر هستند، که به طور جداگانه یا در گروه های بسیار کوچک در طول سال در جنگل های متراکم زندگی می کنند
2. Paul gestured towards the biggest muntjac suspended from the carrying pole and made an elaborate gesture of donation.
[ترجمه ترگمان]پایول به سمت بزرگ ترین muntjac معلق از قطب حامل اشاره کرد و حرکت استادانه ای را انجام داد
[ترجمه گوگل]پل به سمت بزرگترین موتاکو که از قطب حمل متوقف شده بود، حرکاتش را انجام داد و یک حرکات دقیق اهدا شد
[ترجمه گوگل]پل به سمت بزرگترین موتاکو که از قطب حمل متوقف شده بود، حرکاتش را انجام داد و یک حرکات دقیق اهدا شد
3. The muntjac particularly like eating bluebells and other sensitive plants in woodlands.
[ترجمه ترگمان]The به ویژه مانند خوردن گل های استکانی و سایر گیاهان حساس در woodlands
[ترجمه گوگل]muntjac به خصوص دوست غذا خوردن bluebells و دیگر گیاهان حساس در forestlands
[ترجمه گوگل]muntjac به خصوص دوست غذا خوردن bluebells و دیگر گیاهان حساس در forestlands
4. The bark of the muntjac was believed to waken the sun.
[ترجمه ترگمان]پوست درخت muntjac به آن اعتقاد داشت که خورشید را بیدار کند
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این بود که پوست از muntjac خورشید را بیدار می کند
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این بود که پوست از muntjac خورشید را بیدار می کند
5. Among the most exciting was the miniature muntjac, the world's smallest deer species — standing just 60-80 centimeters (25-30 inches) tall and weighing about 24 pounds (11 kilograms).
[ترجمه ترگمان]در میان هیجان انگیزترین مسابقات، muntjac مینیاتوری، کوچک ترین گونه گوزن شمالی - تنها ۶۰ تا ۸۰ سانتی متر (۲۵ تا ۳۰ اینچ)قد داشت و حدود ۲۴ پوند (۱۱ کیلوگرم)وزن داشت
[ترجمه گوگل]در میان هیجان انگیزترین مونتاجک مینیاتوری، کوچکترین گونه های گوزن در جهان است که فقط 60-80 سانتی متر (25-30 اینچ) قد بلند و وزن حدود 24 پوند (11 کیلوگرم) دارد
[ترجمه گوگل]در میان هیجان انگیزترین مونتاجک مینیاتوری، کوچکترین گونه های گوزن در جهان است که فقط 60-80 سانتی متر (25-30 اینچ) قد بلند و وزن حدود 24 پوند (11 کیلوگرم) دارد
6. Tiger preferred gaur and avoided muntjac, while the leopard avoided wild pig.
[ترجمه ترگمان]تایگر gaur را ترجیح می داد و از muntjac اجتناب می کرد، در حالی که پلنگ از خوک وحشی دوری می کرد
[ترجمه گوگل]ببر گور را ترجیح داد و از muntjac اجتناب کرد، در حالی که لئوپارد از خوک وحشی اجتناب کرد
[ترجمه گوگل]ببر گور را ترجیح داد و از muntjac اجتناب کرد، در حالی که لئوپارد از خوک وحشی اجتناب کرد
7. Until the British biologist's museum discovery, the second muntjac species had been largely forgotten by science for some 60 years.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که کشف موزه بریتانیا، دومین گونه muntjac به طور گسترده توسط علم حدود ۶۰ سال به فراموشی سپرده شد
[ترجمه گوگل]تا زمانی که کشف موزه زیست شناس بریتانیا، گونه های دومین موستانک از حدود 60 سال به علت علم فراموش شده بود
[ترجمه گوگل]تا زمانی که کشف موزه زیست شناس بریتانیا، گونه های دومین موستانک از حدود 60 سال به علت علم فراموش شده بود
8. The plants utilized by black muntjac belong to 43 species and 29 families.
[ترجمه ترگمان]گیاهان بکار گرفته شده توسط muntjac سیاه به ۴۳ گونه و ۲۹ خانواده تعلق دارند
[ترجمه گوگل]گیاهان استفاده شده توسط muntjac سیاه متعلق به 43 گونه و 29 خانواده است
[ترجمه گوگل]گیاهان استفاده شده توسط muntjac سیاه متعلق به 43 گونه و 29 خانواده است
9. The species closely resembles the red muntjac.
[ترجمه ترگمان]گونه ها از نزدیک شبیه به muntjac قرمز هستند
[ترجمه گوگل]این گونه شبیه مونتایاک قرمز است
[ترجمه گوگل]این گونه شبیه مونتایاک قرمز است
10. Tread softly: last week I saw roe deer and muntjac deer, their tales wagging like dogs, as well as lizards and a bank vole in woods in Gloucestershire.
[ترجمه ترگمان]در هفته گذشته، گوزن گوزن و گوزن نر گوزن را دیدم که as مانند سوسمار و a در woods شایر بودند
[ترجمه گوگل]طرز تهیه: هفته گذشته من گوزن گوزن و گوزن های مونتاجک را دیدم، داستان های آنها مانند سگ ها، و همچنین مارمولک ها و گلوله های بانکی در جنگل های گلاسترشر، دیده می شود
[ترجمه گوگل]طرز تهیه: هفته گذشته من گوزن گوزن و گوزن های مونتاجک را دیدم، داستان های آنها مانند سگ ها، و همچنین مارمولک ها و گلوله های بانکی در جنگل های گلاسترشر، دیده می شود
11. The monkeys are rather messy feeders and they create opportunities for muntjac deer.
[ترجمه ترگمان]این میمون ها به شدت feeders هستند و فرصت هایی برای گوزن نر ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]میمون ها فیدرهای ناسالم هستند و فرصت هایی برای گوزن های مونتاجک ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]میمون ها فیدرهای ناسالم هستند و فرصت هایی برای گوزن های مونتاجک ایجاد می کنند
12. The present study cultured the homogeneous ear fibroblast cell of the endangered black muntjac.
[ترجمه ترگمان]مطالعه حاضر با کشت سلول فیبروبلاست به عنوان سلول فیبروبلاست های در معرض خطر در معرض خطر، کشت می شود
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، سلول های فیبروبلاستی همگن از موستانگ سیاه سیاه در معرض خطر کشت می شوند
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، سلول های فیبروبلاستی همگن از موستانگ سیاه سیاه در معرض خطر کشت می شوند
13. But Timmins was able to identify the Sumatran in the photo because he had earlier rediscovered another "lost" specimen—a stuffed Sumatran muntjac collected in 1914—in London's Natural History Museum.
[ترجمه ترگمان]اما Timmins توانست the را در عکس تشخیص دهد چون قبلا نمونه \"گم شده\" دیگری را کشف کرده بود - یک نمونه Sumatran خشک شده که در سال ۱۹۱۴ - در موزه تاریخ طبیعی لندن جمع آوری شد
[ترجمه گوگل]اما Timmins قادر به شناسایی سوماتان در عکس بود چرا که او پیشتر یک نمونه دیگر از دست رفته را کشف کرده بود - یک مونتجاک سوماتان که در سال 1914 در موزه تاریخ طبیعی لندن جمع آوری شده بود
[ترجمه گوگل]اما Timmins قادر به شناسایی سوماتان در عکس بود چرا که او پیشتر یک نمونه دیگر از دست رفته را کشف کرده بود - یک مونتجاک سوماتان که در سال 1914 در موزه تاریخ طبیعی لندن جمع آوری شده بود
14. A lady, a few farms distant, a vegetarian for many years decimated by muntjac deer.
[ترجمه ترگمان]یک خانم، چند مزرعه دور دست، یک گیاه خوار که سال ها به خاطر گوزن شمالی کشته شده است
[ترجمه گوگل]یک خانم، چند مزرعه دور، گیاهخواری برای بسیاری از سالها با گوزن های muntjac تخریب شده است
[ترجمه گوگل]یک خانم، چند مزرعه دور، گیاهخواری برای بسیاری از سالها با گوزن های muntjac تخریب شده است
کلمات دیگر: