به رامی ,به سودگی ,باسایش خاطر
composedly
به رامی ,به سودگی ,باسایش خاطر
انگلیسی به فارسی
متشکل از
انگلیسی به انگلیسی
• in a collected and self-possessed manner, calmly, serenely
جملات نمونه
1. She talked composedly to reporters about her terrible ordeal.
[ترجمه ترگمان]او با آرامش کامل با خبرنگاران در مورد شکنجه وحشتناک خود صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او به طور رسمی به خبرنگاران در مورد مصیبت وحشتناکش صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او به طور رسمی به خبرنگاران در مورد مصیبت وحشتناکش صحبت کرد
2. Ma Xiaohui was composedly playing Shepherdess of Mt. Tianshan, an Erhu concerto presented by the Erhu and the symphony orchestra.
[ترجمه ترگمان]مادر Xiaohui داشت از تپه Mt پیروی می کرد Tianshan، یک قطعه موسیقی erhu که توسط the و ارکستر سمفونی ارائه می شد
[ترجمه گوگل]Ma Xiaohui متشکل از بازی Shepherd's Mt تایانشان، کنسرتو ارهو توسط Erhu و ارکستر سمفونیک ارائه شده است
[ترجمه گوگل]Ma Xiaohui متشکل از بازی Shepherd's Mt تایانشان، کنسرتو ارهو توسط Erhu و ارکستر سمفونیک ارائه شده است
3. Jane was very composedly talking to Bingley.
[ترجمه ترگمان]جین داشت با بینگلی حرف می زد
[ترجمه گوگل]جین بسیار متشکل از صحبت با Bingley بود
[ترجمه گوگل]جین بسیار متشکل از صحبت با Bingley بود
4. 'For instance,'returned Madame Defarge, composedly,'shrouds. '
[ترجمه ترگمان]مادام دوفارژ با خونسردی گفت: مثلا، شراع ها را بکشید
[ترجمه گوگل]'به عنوان مثال،' مادام Defarge بازگشت، به طور مرتب، 'shrouds '
[ترجمه گوگل]'به عنوان مثال،' مادام Defarge بازگشت، به طور مرتب، 'shrouds '
5. It was Brently Mallard who entered, a little travel - stained, composedly carrying his gripsack and umbrella.
[ترجمه ترگمان]این همان Brently بود که وارد شد، با خونسردی و خونسردی که داشت چتر و چتر خود را حمل می کرد، وارد شد
[ترجمه گوگل]Bresto Mallard وارد شد، سفر کمی - رنگ آمیزی، به طور جدی حمل gripsack و چتر خود را
[ترجمه گوگل]Bresto Mallard وارد شد، سفر کمی - رنگ آمیزی، به طور جدی حمل gripsack و چتر خود را
6. Some one was opening the front door with a latchkey. It was Brently Mallard who entered, a little travel-stained, composedly carrying his grip-sack and umbrella.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها در جلویی با کلید کلون در را باز می کرد این همان Brently بود که وارد شد، یک کیسه کوچک که پر از لکه بود، یک کیسه پر از کیسه و چتر در دست داشت
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها درب ورودی را با یک لتچکی باز کردند این Bresto Mallard بود که وارد شده بود، سفر کمی رنگ آمیزی، به صورت دسته ای حمل کیف و چتر خود را حمل
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها درب ورودی را با یک لتچکی باز کردند این Bresto Mallard بود که وارد شده بود، سفر کمی رنگ آمیزی، به صورت دسته ای حمل کیف و چتر خود را حمل
7. Elizabeth felt all the impertinence of her questions, but answered them very composedly.
[ترجمه ترگمان]الیزابت همه پرسش های او را بی نزاکتی می دانست، اما با خونسردی تمام جواب می داد
[ترجمه گوگل]الیزابت همه ی نومیدی سوالاتش را احساس کرد، اما بسیار متشکل از آنها پاسخ داد
[ترجمه گوگل]الیزابت همه ی نومیدی سوالاتش را احساس کرد، اما بسیار متشکل از آنها پاسخ داد
8. It was Brently Mallard who entered, a little travel-stained, composedly carrying his gripsack and umbrella.
[ترجمه ترگمان]این همان Brently بود که وارد شد، با خونسردی و خونسردی که داشت چتر و چتر خود را حمل می کرد، وارد شد
[ترجمه گوگل]Bresto Mallard وارد شد، کمی سفر رنگ آمیزی، به طور جدی حمل gripsack و چتر خود را
[ترجمه گوگل]Bresto Mallard وارد شد، کمی سفر رنگ آمیزی، به طور جدی حمل gripsack و چتر خود را
کلمات دیگر: