کلمه جو
صفحه اصلی

murphy


(قدیمی - خودمانی) سیب زمینی، سیب زمینی

انگلیسی به فارسی

(قدیمی - عامیانه) سیب زمینی


مورفی


انگلیسی به انگلیسی

• family name; eddie murphy (born 1961, born edward reagan murphy), comedian and actor; william parry murphy (1892-1987), united states physician, the 1934 nobel prize winner for medicine; irish potato, white potato; spud, potato (informal)

جملات نمونه

1. To capture his equity, Murphy must either sell or refinance.
[ترجمه ترگمان]برای ثبت دارایی او، مورفی باید یا بفروشد یا بفروشد
[ترجمه گوگل]مورفی برای به دست آوردن صلاحیت خود، باید یا فروش و یا بازپرداخت بدهی را انجام دهد

2. Murphy gradually slid into a pattern of drug abuse.
[ترجمه ترگمان]مورفی رفته رفته یه الگویی از سواستفاده مواد پیدا کرده
[ترجمه گوگل]مورفی به تدریج به یک الگوی سوء استفاده از مواد مخدر افتاد

3. Mrs Murphy is blessed with twelve children.
[ترجمه ترگمان]خانم مورفی با دوازده فرزند خوشبخت است
[ترجمه گوگل]خانم مورفی با دوازده کودک خوششانس است

4. His boss resigned and Murphy was put in charge.
[ترجمه ترگمان]رئیسش استعفا داد و مورفی مسئول شد
[ترجمه گوگل]رئیس او استعفا داد و مورفی به اتهام قرار گرفت

5. Murphy sat in a prison cell awaiting trial .
[ترجمه ترگمان]مورفی توی سلول زندان منتظر محاکمه بود
[ترجمه گوگل]مورفی در یک سلول زندان نشست در انتظار محاکمه

6. Mr Murphy retired at the end of a 30-year teaching career.
[ترجمه ترگمان]آقای مورفی در پایان دوره تحصیلی ۳۰ ساله بازنشسته شد
[ترجمه گوگل]آقای مورفی در پایان کار حرفه ای 30 ساله بازنشسته شد

7. Murphy has the ball and then lays it off to Owen.
[ترجمه ترگمان]مورفی این توپ را دارد و بعد آن را به سمت اون تقدیم می کند
[ترجمه گوگل]مورفی توپ و سپس آن را به اوون می دهد

8. Murphy will be really up against it when he faces the champion this afternoon.
[ترجمه ترگمان]\"مورفی\" امروز بعد از ظهر با این قهرمان روبرو خواهد شد
[ترجمه گوگل]مورفی بعد از ظهر با قهرمان مواجه خواهد شد

9. Murphy, Sinclair's young team-mate, was fractionally behind him.
[ترجمه ترگمان]مورفی \"، تیم تیم\" سینکلر \"،\" fractionally \"پشت سرش بود\"
[ترجمه گوگل]مورفی، همسر جوانش سینکلر، به طور جدی پشت سرش بود

10. Maurice Murphy, one of the country's leading classical trumpeters, learnt his craft with the Black Dyke Mills band.
[ترجمه ترگمان]موریس مورفی، یکی از برجسته trumpeters مشهور کشور، کشتی خود را با گروه میلز Black Mills آموخت
[ترجمه گوگل]موریس مورفی، یکی از برادران کلاسیک پیشرو در کشور، هنرپیشه خود را با گروه Black Dyke Mills آموخت

11. By now Murphy is Hollywood'stop male comedy star.
[ترجمه ترگمان]حالا مورفی یک ستاره کمدی مردانه است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مورفی ستاره کمدی مرد هالیوود است

12. They greeted Murphy at the door and then quickly went to work on his computer in a first-floor bedroom.
[ترجمه ترگمان]آن ها به \"مورفی\" سلام کردند و سپس به سرعت روی کامپیوتر او در یک اتاق خواب اول کار کردند
[ترجمه گوگل]آنها مورفی را در داخل ملاقات کردند و سپس به سرعت در کامپیوتر خود در یک اتاق خواب در طبقه اول کار کردند

13. Murphy, Jamie, and the rest of the O'Brien clan will be here for Thanksgiving.
[ترجمه ترگمان]مورفی، جیمی و بقیه گروه او بر این برای شکرگذاری اینجا خواهند بود
[ترجمه گوگل]مورفی، جیمی، و سایر اقوام O'Brien برای شکرگزاری اینجا خواهد بود

14. In 1860 Father Murphy set up a home for orphans and destitute children.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۶۰، پدر مورفی یک خانه برای یتیمان و کودکان فقیر تاسیس کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1860 پدر مورفی یک خانه برای یتیمان و کودکان فقیر ایجاد کرد


کلمات دیگر: