کلمه جو
صفحه اصلی

budgeter


تهیه کننده بودجه

انگلیسی به فارسی

تهیه‌کننده بودجه


بودجه بندی، تهیه کننده بودجه


انگلیسی به انگلیسی

• one who budgets, one who finances

جملات نمونه

1. Don't forget to budget for the cost of textbooks.
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که به هزینه کتاب های درسی بودجه اختصاص دهید
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که برای هزینه کتابهای درسی هزینه شود

2. The Chancellor of the Exchequer is expected to announce tax cuts in this year's budget.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که وزیر خزانه داری، کاهش مالیات را در بودجه امسال اعلام کند
[ترجمه گوگل]انتظار میرود کمیسیون صدور صورت حساب کاهش مالیات در بودجه سال جاری را اعلام کند

3. Congress is continuing to oppose the President's healthcare budget.
[ترجمه ترگمان]کنگره همچنان به مخالفت با بودجه مراقبت های بهداشتی رئیس جمهور ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]کنگره همچنان با مخالفت با بودجه مراقبت های بهداشتی رئیس جمهور مخالفت می کند

4. The defence budget was still growing.
[ترجمه ترگمان]بودجه دفاعی هنوز در حال افزایش بود
[ترجمه گوگل]بودجه دفاع هنوز در حال رشد بود

5. The work was finished on time and within budget .
[ترجمه ترگمان]کار در زمان و در چارچوب بودجه به پایان رسید
[ترجمه گوگل]این کار در زمان و در بودجه انجام شد

6. Only a small portion of the budget is spent on books.
[ترجمه ترگمان]تنها بخش کوچکی از بودجه صرف کتاب می شود
[ترجمه گوگل]فقط بخش کوچکی از بودجه برای کتابها صرف می شود

7. This year's Budget looks set to be a precarious high-wire act for the Chancellor.
[ترجمه ترگمان]بنظر می رسد که بودجه امسال یک اقدام precarious برای صدراعظم باشد
[ترجمه گوگل]بودجه سال جاری به نظر میرسد که یک حکم سختگیرانه برای صدراعظمی باشد

8. The firm has drawn up a budget for the coming financial year.
[ترجمه ترگمان]این شرکت بودجه سال مالی آینده را تنظیم کرده است
[ترجمه گوگل]این شرکت یک بودجه برای سال مالی آینده ایجاد کرده است

9. Next year's budget will have to be drastically pruned.
[ترجمه ترگمان]بودجه سال آینده باید به شدت pruned شود
[ترجمه گوگل]بودجه سال آینده باید به شدت قطع شود

10. They spend a fair slice of the budget on research and development.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک تکه خوب از بودجه را صرف تحقیق و توسعه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها یک قطعه عادلانه از بودجه را برای تحقیق و توسعه صرف می کنند

11. I'd like us now to turn our attention to next year's budget.
[ترجمه ترگمان]حالا می خواهم توجه مان را به بودجه سال بعد معطوف کنیم
[ترجمه گوگل]من اکنون می خواهیم توجه ما به بودجه سال آینده را جلب کنیم

12. Rising budget deficit is beginning to bite.
[ترجمه ترگمان]افزایش کسری بودجه شروع به گاز گرفتن می کند
[ترجمه گوگل]کسری بودجه در حال افزایش است

13. The authorities had budgeted for some non-payment.
[ترجمه ترگمان]مقامات بودجه ای برای عدم پرداخت دریافت کرده اند
[ترجمه گوگل]مقامات برای برخی از عدم پرداخت بودجه

14. The management team meets several times a week to juggle budgets and resources.
[ترجمه ترگمان]تیم مدیریت برای مدیریت بودجه و منابع چندین بار در هفته تشکیل جلسه می دهد
[ترجمه گوگل]تیم مدیریت چندین بار در هفته برای تدارک بودجه و منابع ملاقات می کند

15. Japan is in the enviable position of having a budget surplus.
[ترجمه ترگمان]ژاپن در موقعیت رشک آمیزی قرار دارد که مازاد بودجه داشته باشد
[ترجمه گوگل]ژاپن در موقعیت ممتازی قرار دارد که مازاد بودجه داشته باشد


کلمات دیگر: