جامه دان کیسه ای (که سربازان و کوهنوردان و غیره از آن استفاده می کنند)، توبره، رزمه
duffel bag
جامه دان کیسه ای (که سربازان و کوهنوردان و غیره از آن استفاده می کنند)، توبره، رزمه
انگلیسی به فارسی
کیف قابل حمل
انگلیسی به انگلیسی
• sturdy cloth bag in which equipment or clothing is carried (by soldiers, campers, etc.)
a duffel bag is a strong cloth bag shaped like a cylinder, with a drawstring that goes around the top of the bag and is also attached to the bottom. you carry it over your shoulder.
a duffel bag is a strong cloth bag shaped like a cylinder, with a drawstring that goes around the top of the bag and is also attached to the bottom. you carry it over your shoulder.
جملات نمونه
1. It took more effort to carry a duffel bag than I had ever en-countered before.
[ترجمه ترگمان]بیشتر تلاش می کرد که یک ساک ورزشی را حمل کند
[ترجمه گوگل]تلاش بیشتری برای حمل یک کیسه دوفل انجام داد، که قبلا آن را قبلا ندیده بودم
[ترجمه گوگل]تلاش بیشتری برای حمل یک کیسه دوفل انجام داد، که قبلا آن را قبلا ندیده بودم
2. The bed was made, and I saw my duffel bag lying on it.
[ترجمه ترگمان]تخت خواب درست شده بود و من کیف my دیدم که روش افتاده بود
[ترجمه گوگل]تخت ساخته شده بود، و من کییف دوفیل را دیدم که بر روی آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]تخت ساخته شده بود، و من کییف دوفیل را دیدم که بر روی آن قرار داشت
3. It looked like that duffel bag of yours, and it was heavy.
[ترجمه ترگمان]شبیه اون ساک مشکی بود و خیلی سنگین بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که کیسه دوفل شماست و سنگین بود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که کیسه دوفل شماست و سنگین بود
4. I dumped my duffel bag by the wall and he called for Maria to bring the tea.
[ترجمه ترگمان]کیف my رو گذاشتم کنار دیوار و اون زنگ زد که \"ماریا\" چای بیاره
[ترجمه گوگل]من دیافراگم خود را از دیوار ریختم و او را برای ماریا آورد تا چای را بیاورد
[ترجمه گوگل]من دیافراگم خود را از دیوار ریختم و او را برای ماریا آورد تا چای را بیاورد
5. She stuffed her toy fox into her duffel bag but allowed his head to peep out.
[ترجمه ترگمان]روباه اسباب بازی را در کیف دستی اش گذاشت و سرش را پایین آورد تا نگاهی به بیرون بیندازد
[ترجمه گوگل]او روباه اسباب بازی خود را به کیسه دوفل خود ریخت، اما اجازه داد سرش را بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]او روباه اسباب بازی خود را به کیسه دوفل خود ریخت، اما اجازه داد سرش را بیرون بکشد
6. He put both hands on duffel bag, feeling the stacks of bills inside.
[ترجمه ترگمان]او هر دو دستش را روی کیف جاسپر گذاشت و پول ها را در داخل کیف احساس کرد
[ترجمه گوگل]او هر دو دست را روی کیسه دوفل قرار داد، احساس می کرد که پشته های صورتحساب داخل شده است
[ترجمه گوگل]او هر دو دست را روی کیسه دوفل قرار داد، احساس می کرد که پشته های صورتحساب داخل شده است
7. Frank's friends arrive with a duffel bag full of guns.
[ترجمه ترگمان]دوستای \"فرانک\" با یه ساک پر از اسلحه رسیدن
[ترجمه گوگل]دوستان فرانک با یک کیسه دوفل پر از اسلحه می رسند
[ترجمه گوگل]دوستان فرانک با یک کیسه دوفل پر از اسلحه می رسند
8. A large black suitcase, and a medium gray duffel bag.
[ترجمه ترگمان]یک چمدان بزرگ سیاه و یک کیف دستی
[ترجمه گوگل]یک چمدان بزرگ سیاه و یک کیسه دوفیل خاکستری متوسط
[ترجمه گوگل]یک چمدان بزرگ سیاه و یک کیسه دوفیل خاکستری متوسط
9. Beside him lay a bulging duffel bag.
[ترجمه ترگمان]در کنار او کیف bulging بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]کنار او یک کیسه دوفل انباشته قرار داده می شود
[ترجمه گوگل]کنار او یک کیسه دوفل انباشته قرار داده می شود
10. Kevin slung the duffel bag over his shoulder and jammed the purple chips into his pockets.
[ترجمه ترگمان]کوین کیف را روی شانه اش انداخت و چیپس بنفش را در جیبش فرو برد
[ترجمه گوگل]کوین کیسه دوفل را روی شانه اش گذاشت و تراشه های بنفش را به جیب هایش انداخت
[ترجمه گوگل]کوین کیسه دوفل را روی شانه اش گذاشت و تراشه های بنفش را به جیب هایش انداخت
11. Amy: I'm taking along a duffel bag for bringing back anything we buy on the trip.
[ترجمه ترگمان]من تو یه ساک ورزشی هستم که هر چیزی رو که توی این سفر خریدیم رو پس بگیرم
[ترجمه گوگل]امی: من یک کیسه دوفل را برای آوردن هر چیزی که در سفر می خواهیم می گیریم
[ترجمه گوگل]امی: من یک کیسه دوفل را برای آوردن هر چیزی که در سفر می خواهیم می گیریم
12. The duffel bag was on his lap.
[ترجمه ترگمان]ساک کیف روی زانوهایش بود
[ترجمه گوگل]کیسه دوفل در دامن او بود
[ترجمه گوگل]کیسه دوفل در دامن او بود
13. Clairol 6 Everything for the beach . . . Islander beach duffel bag, £ 9
[ترجمه ترگمان]۶ همه چیز برای ساحل ساحلی و یا کیف beach
[ترجمه گوگل]Clairol 6 همه چیز برای ساحل کیسه دوشاخه ساحل جزیره، 9 پوند
[ترجمه گوگل]Clairol 6 همه چیز برای ساحل کیسه دوشاخه ساحل جزیره، 9 پوند
14. I stepped on to the reef, reached for my duffel bag, and lofted it to my shoulder.
[ترجمه ترگمان]به سمت صخره رفتم و دستم را دراز کردم تا کیف دستی ام را پیدا کنم و آن را روی شانه ام گذاشتم
[ترجمه گوگل]من به صخره رفتم، برای کیسه دوفیلم رسیده بودم، و آن را به شانه من کشیدم
[ترجمه گوگل]من به صخره رفتم، برای کیسه دوفیلم رسیده بودم، و آن را به شانه من کشیدم
پیشنهاد کاربران
ساک ورزشی
ساک استوانه ای
کلمات دیگر: