کلمه جو
صفحه اصلی

complexly


بطورپیچیده

انگلیسی به فارسی

پیچیده


انگلیسی به انگلیسی

• in a complicated manner, intricately

جملات نمونه

1. You only need more patience to unravel a complexly worded question, not necessarily more ability.
[ترجمه ترگمان]شما فقط به صبر و شکیبایی بیشتری نیاز دارید تا یک سوال دقیق و دقیق را درک کنید، نه لزوما توانایی بیشتر
[ترجمه گوگل]شما فقط نیاز به صبر بیشتر برای باز کردن یک سوال پیچیده، و نه لزوما توانایی بیشتر

2. If language is a code, it is a complexly ill-defined code, adaptable to the innovative skill of its users.
[ترجمه ترگمان]اگر زبان یک کد است، آن یک کد ill است که با مهارت مبتکرانه کاربران آن سازگار است
[ترجمه گوگل]اگر زبان یک کد است، یک کد پیچیده و نامشخص است و قابل انطباق با مهارت نوآورانه کاربران آن است

3. Through a sequence of complexly and subtly interwoven interactions, cognitive results are achieved.
[ترجمه ترگمان]ازطریق یک زنجیره از complexly و فعل و انفعالات پیچیده، نتایج شناختی به دست می آیند
[ترجمه گوگل]از طریق دنباله ای از تعاملات پیچیده و متقاطع درهم آمیخته، نتایج شناختی به دست می آید

4. Controlling and reducing automobile pollution is a complexly technological and extensively social issue.
[ترجمه ترگمان]کنترل و کاهش آلودگی خودرو، یک مساله فن آوری پیشرفته و به طور گسترده اجتماعی است
[ترجمه گوگل]کنترل و کاهش آلودگی خودرو یک مسئله پیچیده فن آوری و گسترده اجتماعی است

5. The total noise changes complexly. When the bubble cavitation turns on the sheet cavitation, the total noise will reduce suddenly although the cavitation number becomes smaller.
[ترجمه ترگمان]کل صدا تغییر می کند هنگامی که کاویتاسیون در صفحات رو به پایین قرار می گیرد، صدای کلی به طور ناگهانی کاهش خواهد یافت اگر چه عدد cavitation کوچک تر می شود
[ترجمه گوگل]نویز کل تغییرات زیادی دارد وقتی حفره حباب بر روی حفره ورق قرار می گیرد، نویز کل ناگهانی کاهش می یابد، اگرچه تعداد کاویتاسیون کوچکتر می شود

6. Based on complexly nonlinear characteristic of batch process and on-time detection for control system, Slipping-model MPCA is proposed.
[ترجمه ترگمان]براساس مشخصه غیرخطی complexly از روش دسته ای و تشخیص زمان - زمان برای سیستم کنترل، MPCA مدل Slipping پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]بر اساس خصوصیات پیچیده غیر خطی فرآیند دسته ای و تشخیص در زمان برای سیستم کنترل، MPCA مدل لغزشی پیشنهاد شده است

7. The vascular system changed complexly from the top of the pedicel to the base of the locule.
[ترجمه ترگمان]سیستم آوندی از بالای the تا پایه of تغییر کرد
[ترجمه گوگل]سیستم عروقی به طور پیوسته از بالای پدیکل تا پایه جفت پیچیده تغییر یافت

8. Our youth graduate from university into the real world, where relationships between people are complexly intertwined.
[ترجمه ترگمان]جوانان ما از دانشگاه به دنیای واقعی فارغ التحصیل می شوند، که در آن روابط بین مردم درهم تنیده می شود
[ترجمه گوگل]جوانان ما فارغ التحصیل از دانشگاه به دنیای واقعی، که در آن روابط بین افراد پیچیده تداخل دارند

9. In the research on target tracking, lots of experimental results illustrated that the particle filter algorithm is imperfect to the moving target of which the trajectory changes complexly.
[ترجمه ترگمان]در تحقیقات در مورد ردیابی هدف، نتایج تجربی بسیاری نشان می دهد که الگوریتم فیلتر ذرات برای هدف متحرک که مسیر حرکت را تغییر می دهد، ناقص است
[ترجمه گوگل]در تحقیق در مورد ردیابی هدف، تعداد زیادی از نتایج تجربی نشان داد که الگوریتم فیلتر ذرات ناسازگار با هدف حرکتی است که مسیر به طور پیچیده تغییر می کند

10. Because be pluralistic set up shop, business is unfavorable also do too complexly, such from purchase the link such as deliver goods to manage more easily also.
[ترجمه ترگمان]به دلیل اینکه یک فروشگاه کثرت گرا وجود دارد، کسب وکار نیز نامطلوب است، از جمله خرید پیوند از قبیل تحویل کالا به مدیریت آسان تر
[ترجمه گوگل]از آنجایی که فروشگاه های مختلف ایجاد می شوند، کسب و کار نیز نامطلوب است و همچنین بسیار پیچیده است، از جمله خرید لینک، مانند تحویل کالا برای مدیریت راحت تر نیز

11. Aiming at solving the defects of exported Plast-Ripple-Duct tensile tester such as including all technical rules by halves and operating very complexly, the longitudinal tensile fixtures is improved.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای حل مشکلات of های exported - Ripple - Duct از جمله تمام قوانین فنی با نصف کردن و عملکرد بسیار زیاد، لوازم کششی طولی بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن نقص تستر کشش پلاستیکی Ripple-Duct صادر شده از قبیل تمام قوانین فنی با نیمه و بسیار پیچیده عمل می کند، اتصالات کششی طولی بهبود یافته است

12. Without states, the towns would continue, although perhaps not as effectively or as complexly .
[ترجمه ترگمان]بدون ایالات، شهرها ادامه خواهند یافت، اگرچه شاید به طور موثر و یا به عنوان complexly عمل نکنند
[ترجمه گوگل]بدون ایالت ها، شهرها ادامه خواهند یافت، اگرچه شاید به اندازه مؤثر یا پیچیده نیست

13. Need to do current account only, charge credit, debt of general ledger cash and bank piece went, do not do that is complexly .
[ترجمه ترگمان]باید فقط حساب جاری را انجام دهید، اعتبار شارژ، بدهی دفترکل نقدی و قطعه بانکی رفت، این کار را انجام ندهید
[ترجمه گوگل]نیاز به انجام فقط حساب جاری، اعتباری شارژ، بدهی اوراق بهادار عمومی و پول نقد بانکی، این کار را پیچیده نیست

14. High consistency coking waste water is a kind of industrial waste water which is composed complexly and difficult to treatment.
[ترجمه ترگمان]سازگاری بالا با آب هدر رفتن آب نوعی از آب زباله صنعتی است که تصفیه و درمان آن دشوار است
[ترجمه گوگل]فاضلاب اکسیدکربن یک نوع از فاضلاب صنعتی است که پیچیده و دشوار برای درمان است

15. It is not optimistical to the state of mental health among the college students. This kind of mental problem is complexly caused by many reasons.
[ترجمه ترگمان]این مساله به وضعیت سلامت روانی در میان دانشجویان کالج مربوط نمی شود این نوع مشکل ذهنی ناشی از دلایل بسیاری است
[ترجمه گوگل]این وضعیت سلامت روان در بین دانشجویان خوش بین نیست این نوع مشکل روانی به دلایل بسیاری پیچیده است


کلمات دیگر: