کلمه جو
صفحه اصلی

competently


باداشتن صلاحیت

انگلیسی به انگلیسی

• capably, ably, proficiently, skillfully

جملات نمونه

1. I thought she played the role very competently.
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم اون نقش رو خیلی خوب بازی می کرد
[ترجمه گوگل]من فکر کردم او نقش بسیار باهوش بازی می کند

2. I published his auto-biography, which was very competently ghosted by a woman journalist from the Daily Mail.
[ترجمه ترگمان]من بیوگرافی او را منتشر کردم، که به طور شایسته ای از سوی یک روزنامه نگار زن از روزنامه دیلی میل به طرز شایسته ای جان سالم به در برده بود
[ترجمه گوگل]من بیوگرافی خودکار خود را منتشر کردم، که توسط یک روزنامه نگار زن از روزنامه مایکروسافت بسیار محسوس بود

3. The government performed competently in the face of multiple challenges.
[ترجمه ترگمان]دولت با شایستگی در مواجهه با چالش های متعددی عمل کرده است
[ترجمه گوگل]دولت با در نظر گرفتن چالش های متعدد، صالحا عمل کرد

4. It is competently designed to enable us to exchange things which we need but can not each provide for ourselves.
[ترجمه ترگمان]آن به شایستگی طراحی شده است تا ما را قادر سازد چیزهایی را که نیاز داریم، مبادله کنیم، اما هر کدام را نمی توانیم برای خودمان فراهم کنیم
[ترجمه گوگل]این به صلاحیت طراحی شده است تا ما را قادر به مبادله چیزهایی که ما نیاز داریم اما نمیتوانیم برای خودمان فراهم کنیم

5. She pulled back her hair and twisted it competently but severely at the nape of her neck.
[ترجمه ترگمان]موهایش را به عقب کشید و محکم به پشت گردنش انداخت
[ترجمه گوگل]او موهایش را بیرون کشید و آن را به صورت صحیح، اما به شدت در ناحیه گردنش چرخاند

6. Quietly, competently, she shut up her flat before making her way to the Underground to catch the tube to Heathrow.
[ترجمه ترگمان]بی سروصدا، با کفایت، قبل از اینکه راهش را به مترو برساند، او را صاف کرد تا لوله را به فرودگاه برساند
[ترجمه گوگل]به آرامی، به طرز شایسته ای، قبل از اینکه او را به زیرزمینی برساند تا لوله را به هیترو برساند، او را مسحور می کند

7. To extend the metaphor, the fare is competently cooked and reasonably nutritious.
[ترجمه ترگمان]برای گسترش استعاره، غذا به طور کامل پخته و reasonably است
[ترجمه گوگل]برای گسترش استعاره، کرایه صحیح پخته شده و منطقی مغذی است

8. Jeanne played the violin more than competently.
[ترجمه ترگمان]ژان ویولن را بیشتر از شایستگی می نواخت
[ترجمه گوگل]جین ویولون را بیش از حد مهارت آمیز بازی کرد

9. Maintain facilities and competently trained personnel sufficient to carry out your obligations a Licensee.
[ترجمه ترگمان]امکانات خود را حفظ کنید و پرسنل را به طور شایسته آموزش دهید تا تعهدات خود را به طور کامل انجام دهند
[ترجمه گوگل]نگهداری امکانات و پرسنل متخصص آموزش دیده کافی برای انجام تعهدات شما یک مجوز

10. He did them silently, patiently and competently.
[ترجمه ترگمان]بی صدا و با شکیبایی این کار را کرد
[ترجمه گوگل]او آنها را به صورت صریح، صبورانه و صالح انجام داد

11. You performed competently in this area but review is still recommended before retaking this exam part.
[ترجمه ترگمان]شما با شایستگی در این حوزه کار کرده اید اما قبل از بازپس گیری این آزمون توصیه می شود
[ترجمه گوگل]شما در این زمینه صالحا انجام داده اید اما قبل از تجدید بخشیدن به این قسمت امتحان هنوز توصیه شده است

12. We like the feeling of performing a job competently and being in the flow of work.
[ترجمه ترگمان]ما احساس انجام یک شغل را با شایستگی و در جریان کار دوست داریم
[ترجمه گوگل]ما احساس کار کردن با مهارت و در جریان کار را دوست داریم

13. Now they can handle the people's affairs quite competently.
[ترجمه ترگمان]حالا آن ها می توانند کاره ای مردم را با کفایت کامل اداره کنند
[ترجمه گوگل]اکنون آنها می توانند امور مردم را با صلاحدید اداره کنند

14. A lawyer should represent a client competently.
[ترجمه ترگمان]یک وکیل باید یک مشتری را به طور شایسته ای معرفی کند
[ترجمه گوگل]یک وکیل باید صلاحیت نمایندگی مشتری را داشته باشد

پیشنهاد کاربران

شایستگی


کلمات دیگر: