رحیمانه ,دلسوزانه ,باشفقت
compassionately
رحیمانه ,دلسوزانه ,باشفقت
انگلیسی به فارسی
با شفقت، با دلسوزی، با دلرحمی، غمخوارانه، به همدردی، از روی ترحم
دلسوزانه
انگلیسی به انگلیسی
• in a merciful manner, sympathetically
جملات نمونه
1. she looked compassionately at the dying old man
با ترحم به پیرمرد مردنی نگاه کرد.
2. The Buddha sincerely commiserated for his loss, and compassionately consoled, "Although you have lost your sight, but your heart is still clear. "
[ترجمه ترگمان]بودا صادقانه نسبت به از دست دادن او ابراز همدردی کرد و با همدردی گفت: \" اگرچه شما بینایی خود را از دست داده اید، اما قلبتان هنوز روشن است \"
[ترجمه گوگل]بودا صادقانه به خاطر از دست دادنش متهم شد و محبت آمیزش را محکوم کرد: �اگرچه دیدی از دست دادهاید، اما قلب تو هنوز روشن است '
[ترجمه گوگل]بودا صادقانه به خاطر از دست دادنش متهم شد و محبت آمیزش را محکوم کرد: �اگرچه دیدی از دست دادهاید، اما قلب تو هنوز روشن است '
3. Instead, you will probably talk compassionately to her, put an arm around her, see what is so upsetting, and inspire her with words that will keep her optimistic and inspired.
[ترجمه ترگمان]در عوض، شما احتمالا با دلسوزی با او صحبت می کنید، یک بازویش را دور او حلقه می کنید، ببینید چه چیزی آنقدر ناراحت کننده است و الهام بخش او با کلماتی است که او را خوش بین و اله ام بخش نگه می دارد
[ترجمه گوگل]در عوض، احتمالا با او مهربانانه صحبت می کنید، دستش را در اطراف او قرار دهید، ببینید چه چیزی ناراحت کننده است و او را با کلمات که او را خوش بین و الهام بخش نگه می دارد الهام بخش
[ترجمه گوگل]در عوض، احتمالا با او مهربانانه صحبت می کنید، دستش را در اطراف او قرار دهید، ببینید چه چیزی ناراحت کننده است و او را با کلمات که او را خوش بین و الهام بخش نگه می دارد الهام بخش
4. Mrs Reagan compassionately pleaded that stem-cell research could help to find a cure for Alzheimer's disease, which afflicted Ronald Reagan in his later years.
[ترجمه ترگمان]خانم رونالد ریگان با همدردی گفت که تحقیقات سلول بنیادی می تواند به یافتن درمان بیماری آلزایمر کمک کند، که در سال های بعد، رونالد ریگان را تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه گوگل]خانم ریگان مشتاقانه اعتراف کرد که تحقیقات سلول های بنیادی می تواند به یافتن درمان برای بیماری آلزایمر کمک کند، که در سال های بعد او رونالد ریگان را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه گوگل]خانم ریگان مشتاقانه اعتراف کرد که تحقیقات سلول های بنیادی می تواند به یافتن درمان برای بیماری آلزایمر کمک کند، که در سال های بعد او رونالد ریگان را تحت تأثیر قرار داد
5. To this the Lord responded compassionately, “My friend, when long ago I asked you to serve me, I told you that your task was simply to push against the rock with all your strength.
[ترجمه ترگمان]لرد با همدردی پاسخ داد: \" دوست من، وقتی از شما خواستم که به من خدمت کنید، من به شما گفتم که وظیفه شما این است که با تمام قدرت خود به صخره ضربه بزنید
[ترجمه گوگل]به خداوند پاسخ داد: �دوست من، زمانی که مدتها پیش از شما خواسته بودم به من خدمت کنم، به شما گفتم که وظیفه شما این بود که فقط بر روی سنگ با تمام توان خود مقاومت کنید
[ترجمه گوگل]به خداوند پاسخ داد: �دوست من، زمانی که مدتها پیش از شما خواسته بودم به من خدمت کنم، به شما گفتم که وظیفه شما این بود که فقط بر روی سنگ با تمام توان خود مقاومت کنید
6. The Administration is working to compassionately address the needs of people living with HIV/AIDS and to prevent new HIV infections within the United States.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال تلاش برای پرداختن به نیازهای افرادی است که با اچ آی وی \/ ایدز زندگی می کنند و از ابتلا به ابتلا به ویروس ایدز در آمریکا جلوگیری می کنند
[ترجمه گوگل]این اداره در حال تلاش برای پاسخگویی به نیازهای افراد مبتلا به اچ آی وی / ایدز و جلوگیری از آلودگی های جدید ویروس در ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]این اداره در حال تلاش برای پاسخگویی به نیازهای افراد مبتلا به اچ آی وی / ایدز و جلوگیری از آلودگی های جدید ویروس در ایالات متحده است
7. "Poor Ellen, " she simply remarked; adding compassionately: "We must always bear in mind what an eccentric bringing-up Medora Manson gave her.
[ترجمه ترگمان]او به سادگی اظهار داشت: الن بیچاره، ما همیشه باید در نظر داشته باشیم که چه چیز عجیب و غریبی مان سون را به او داده بود
[ترجمه گوگل]'ضعیف الن'، او به سادگی اظهار داشت؛ با افزودن محبت آمیز 'ما همیشه باید در نظر داشته باشیم که مدرن منسون چه چیزی عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]'ضعیف الن'، او به سادگی اظهار داشت؛ با افزودن محبت آمیز 'ما همیشه باید در نظر داشته باشیم که مدرن منسون چه چیزی عجیب و غریب است
8. What touched most was her ability to compassionately point something out to me with her gentle words.
[ترجمه ترگمان]چیزی که بیش ترین تاثیر را داشت این بود که با کلمات ملایم به من چیزی بگوید
[ترجمه گوگل]چیزی که بیشتر در معرض آن قرار داشت، توانایی او بود که به دلخواه چیزی را با کلمات آرامش به من معرفی کند
[ترجمه گوگل]چیزی که بیشتر در معرض آن قرار داشت، توانایی او بود که به دلخواه چیزی را با کلمات آرامش به من معرفی کند
9. He smiled compassionately at her.
[ترجمه ترگمان]و با دلسوزی به او لبخند زد
[ترجمه گوگل]او لبخندی زد و گفت:
[ترجمه گوگل]او لبخندی زد و گفت:
10. I believe it is our responsibility as business leaders to manage as carefully and as compassionately as we can.
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که این مسئولیت ما به عنوان رهبران تجاری است که به دقت و به همان اندازه که می توانیم با شفقت رفتار کنیم
[ترجمه گوگل]من معتقدم که مسئولیت ما به عنوان رهبران کسب و کار برای مدیریت با دقت و با مهربانی به عنوان ما می توانیم
[ترجمه گوگل]من معتقدم که مسئولیت ما به عنوان رهبران کسب و کار برای مدیریت با دقت و با مهربانی به عنوان ما می توانیم
11. And the wider community is denied the opportunity to deal with the issue compassionately.
[ترجمه ترگمان]و جامعه گسترده تر این فرصت را برای مقابله با این موضوع را انکار می کند
[ترجمه گوگل]و جامعه وسیع تر از این فرصت را دارد که با این مسئله مقابله کند
[ترجمه گوگل]و جامعه وسیع تر از این فرصت را دارد که با این مسئله مقابله کند
12. Both Lucy and Linus feel compassion, but only Linus acts compassionately.
[ترجمه ترگمان]هر دو لوسی و آرت احساس رحم و دلسوزی می کنند، اما فقط لاینس با شفقت عمل می کند
[ترجمه گوگل]هر دو لوسی و لینوس احساس شفقت می کنند، اما تنها لینوس با دلسوزی عمل می کند
[ترجمه گوگل]هر دو لوسی و لینوس احساس شفقت می کنند، اما تنها لینوس با دلسوزی عمل می کند
13. It had always been so soothing to Scarlett to hear her mother whisper, firmly but compassionately, as she tiptoed down the hall: “ Hush, not so loudly.
[ترجمه ترگمان]همیشه برای اسکارلت آرامش بخش بود که صدای آهسته مادرش را بشنود، اما با دلسوزی و دلسوزی، همچنان که پاورچین پاورچین از تالار پایین می رفت، آهسته گفت: هیس، نه این قدر بلند
[ترجمه گوگل]او همیشه اسکارلت را تسکین می دهد تا صدای مادرش را با صدایی آرام، اما محبت آمیز شنید، چون او به طرف سالن نشسته است 'هش، نه خیلی با صدای بلند
[ترجمه گوگل]او همیشه اسکارلت را تسکین می دهد تا صدای مادرش را با صدایی آرام، اما محبت آمیز شنید، چون او به طرف سالن نشسته است 'هش، نه خیلی با صدای بلند
14. To me, it underscores our responsibility to deal more kindly and compassionately with one another and to preserve and cherish this pale blue dot, the only home we've ever known.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، وظیفه ما این است که با یکدیگر مهربان باشیم و با یکدیگر همدردی بیشتری داشته باشیم و این نقطه رنگ آبی را که تا به حال شناخته بودیم، حفظ کنیم
[ترجمه گوگل]برای من، این مسأله ما را متعهد می سازد که با مهربانی و مهربانانه تر با یکدیگر کنار بیاییم و این نقطه آبی رنگ آبی، تنها خانه ای که تا کنون شناخته ایم، حفظ و گرامی باد
[ترجمه گوگل]برای من، این مسأله ما را متعهد می سازد که با مهربانی و مهربانانه تر با یکدیگر کنار بیاییم و این نقطه آبی رنگ آبی، تنها خانه ای که تا کنون شناخته ایم، حفظ و گرامی باد
کلمات دیگر: