متحیر، مات و مبهوت، بهت زده (dumbstricken هم می گویند)
dumbstruck
متحیر، مات و مبهوت، بهت زده (dumbstricken هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
متحیر، مات، ماتومبهوت
خرابکاری، مات، مات ومبهوت، مبهوت
انگلیسی به انگلیسی
• made silent by astonishment, astounded, stunned
if you are dumbstruck, you are so shocked or surprised that you cannot speak.
if you are dumbstruck, you are so shocked or surprised that you cannot speak.
مترادف و متضاد
shocked
Synonyms: amazed, astonished, astounded, blown away, dumbfounded, flabbergasted, jolted, rendered speechless, startled, stunned, stupefied
جملات نمونه
1. I gave the money to a thankfully dumb-struck fiddle-player on Sauchiehall Street and walked away feeling like some sort of martyred saint.
[ترجمه ترگمان]من پول رو به یه بازیکن thankfully که توی خیابون Sauchiehall بود دادم و مثل یه آدم شهید شدن احساس گناه کردم
[ترجمه گوگل]من پول را به یک متفکر خوشبخت و مبهم بر روی خیابان Sauchihall دادم و به همین ترتیب احساس کردم که بعضی از شهیدان مقدس را دوست دارم
[ترجمه گوگل]من پول را به یک متفکر خوشبخت و مبهم بر روی خیابان Sauchihall دادم و به همین ترتیب احساس کردم که بعضی از شهیدان مقدس را دوست دارم
2. Millions of Americans were dumbstruck by the news of the bombing.
[ترجمه ترگمان]میلیونها آمریکایی از اخبار بمب گذاری شگفت زده شدند
[ترجمه گوگل]میلیون ها آمریکایی از اخبار مربوط به بمب گذاری ها ناراحت شدند
[ترجمه گوگل]میلیون ها آمریکایی از اخبار مربوط به بمب گذاری ها ناراحت شدند
3. She sat up in the bed, dumbstruck, her face aglow as if lit from the inside.
[ترجمه ترگمان]او روی تخت نشست، مات و مبهوت به صورتش خیره شده بود، انگار از درون آتش روشن شده بود
[ترجمه گوگل]او در رختخواب نشسته و درهم ریخته است، صورتش به صورت ظاهری از داخل ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]او در رختخواب نشسته و درهم ریخته است، صورتش به صورت ظاهری از داخل ظاهر می شود
4. They're absolutely dumbstruck with how amazing it is to see the dinosaur. They're so life-like they take on a personality of their own.
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا مبهوت شده بودند که دیدن دایناسور چقدر شگفت انگیز است آن ها طوری زندگی می کنند که انگار خودشان شخصیت خودشان را دارند
[ترجمه گوگل]آنها کاملا شگفت انگیز است که چگونه دایناسور را ببینید آنها خیلی شبیه زندگی هستند که شخصیت خودشان را می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها کاملا شگفت انگیز است که چگونه دایناسور را ببینید آنها خیلی شبیه زندگی هستند که شخصیت خودشان را می گیرند
5. Haggis said that he felt "dumbstruck and horrified," adding, "Tommy, if only a fraction of these accusations are true, we are talking about serious, indefensible human and civil-rights violations.
[ترجمه ترگمان]Haggis گفت: \" تامی، اگر فقط بخشی از این اتهامات درست باشد، ما در مورد نقض حقوق بشر و حقوق مدنی غیرقابل دفاع صحبت می کنیم
[ترجمه گوگل]حجیس گفت: اگر تکه ای از این اتهامات درست باشد، ما در مورد نقض جدی و غیرقابل انکار حقوق بشر و حقوق مدنی صحبت می کنیم، احساس ترس و وحشت کردیم
[ترجمه گوگل]حجیس گفت: اگر تکه ای از این اتهامات درست باشد، ما در مورد نقض جدی و غیرقابل انکار حقوق بشر و حقوق مدنی صحبت می کنیم، احساس ترس و وحشت کردیم
6. He was dumbstruck at the news.
[ترجمه ترگمان]در اخبار مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]او در اخبار خجالت زده بود
[ترجمه گوگل]او در اخبار خجالت زده بود
7. We were dumbstruck. We just couldn't believe our eyes when she appeared.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت مانده بودیم ما فقط وقتی ظاهر شد نمی توانستیم چشم هامون رو باور کنیم
[ترجمه گوگل]ما خراب شدیم ما فقط می توانستیم چشمان خود را هنگامی که به نظر می رسید باور داشتیم
[ترجمه گوگل]ما خراب شدیم ما فقط می توانستیم چشمان خود را هنگامی که به نظر می رسید باور داشتیم
8. But mine was momentarily dumbstruck when, after his talk, I passed through a doorway inside the Venetian Resort Hotel Casino and entered an air-conditioned simulation of the Grand Canal.
[ترجمه ترگمان]اما زمانی که پس از سخنرانی او، من از دری درون کازینوی مجلل هتل ونیز گذشتم و وارد یک شبیه سازی خنک کننده از کانال بزرگ شدم
[ترجمه گوگل]اما زمانی که من بعد از گفتگو، من از طریق درهای داخل هتل توچال هتل وینتیس کازینو منتظر ماندیم، وارد شدم و وارد شبیه سازی هوایی کانادایی شدم
[ترجمه گوگل]اما زمانی که من بعد از گفتگو، من از طریق درهای داخل هتل توچال هتل وینتیس کازینو منتظر ماندیم، وارد شدم و وارد شبیه سازی هوایی کانادایی شدم
9. Kay stood there, dumbstruck, as Jake covered the girl's naked arm. He lay a gentle kiss on her forehead.
[ترجمه ترگمان]و همان طور که جیک بازوی برهنه دختر را پوشانده بود مات و مبهوت آنجا ایستاده بود او بوسه ای ملایم بر پیشانی خود گذاشت
[ترجمه گوگل]کی ایستاده بود، خراب شد، چون جیک دست باز برهنه دختر را پوشید او در پیشانی اش بوسه ای ملایم گذاشت
[ترجمه گوگل]کی ایستاده بود، خراب شد، چون جیک دست باز برهنه دختر را پوشید او در پیشانی اش بوسه ای ملایم گذاشت
10. In the kitchen I found my servant and a stray village child, both dumbstruck by this apparition.
[ترجمه ترگمان]در مطبخ، من خدمتکار و یک بچه روستایی را پیدا کردم که هر دو مات و مبهوت از این ظهور مات و مبهوت مانده بودند
[ترجمه گوگل]در آشپزخانه، بنده ی من و یک روستای روستایی یافتم که هر دو از این ظهور خسته شده اند
[ترجمه گوگل]در آشپزخانه، بنده ی من و یک روستای روستایی یافتم که هر دو از این ظهور خسته شده اند
11. At the end of the interview, while I stood there dumbstruck, went through my purse, took out a brush, brushed his hair, and left.
[ترجمه ترگمان]در پایان مصاحبه، در حالی که مات و مبهوت ایستاده بودم، کیف پولم را بیرون آوردم و یک برس را برداشت، موهایش را شانه زد و رفت
[ترجمه گوگل]در انتهای مصاحبه، در حالی که من ایستادم، خرابکاری کردم، از طریق کیف پولم رفتم، یک قلم مو را برداشتم، موهایم را برداشتم و به سمت چپ رفتم
[ترجمه گوگل]در انتهای مصاحبه، در حالی که من ایستادم، خرابکاری کردم، از طریق کیف پولم رفتم، یک قلم مو را برداشتم، موهایم را برداشتم و به سمت چپ رفتم
12. Then after the break, Milan came back stronger than ever. Yoann Gourcuff set-up Gilardino, who then headed in the ball right past a dumbstruck Fortin .
[ترجمه ترگمان]بعد از شکستن، میلان از همیشه قوی تر شد Yoann Gourcuff set که پس از آن به سمت راست توپ رفت و با چهره مات و مبهوتی به سمت توپ رفت
[ترجمه گوگل]بعد از این شکست، میلان قوی تر از همیشه شد یون گارکف جیلاردینو را تنظیم کرد، و سپس به سمت توپ در سمت راست جلو افتاد
[ترجمه گوگل]بعد از این شکست، میلان قوی تر از همیشه شد یون گارکف جیلاردینو را تنظیم کرد، و سپس به سمت توپ در سمت راست جلو افتاد
13. We can imagine that the disciples and crowds that followed Jesus into the temple must have been dumbstruck.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم تصور کنیم که مریدان و جمعیتی که به دنبال مسیح به معبد می رفتند، حتما مات و مبهوت مانده بودند
[ترجمه گوگل]ما می توانیم تصور کنیم که شاگردان و جمعیت هایی که از عیسی به معبد پیروی می کردند، باید خراب شوند
[ترجمه گوگل]ما می توانیم تصور کنیم که شاگردان و جمعیت هایی که از عیسی به معبد پیروی می کردند، باید خراب شوند
14. But I have felt the divine gravity pull me back toward God, even while I am dumbstruck by his hiddenness.
[ترجمه ترگمان]اما من احساس می کنم جاذبه الهی مرا به سوی خدا عقب می کشد، حتی در حالی که با hiddenness او مات و مبهوت شده ام
[ترجمه گوگل]اما احساس کردم که گرانش الهی من را به سمت خدا برگرداند، حتی زمانی که من مخفیانه از آن غفلت می کنم
[ترجمه گوگل]اما احساس کردم که گرانش الهی من را به سمت خدا برگرداند، حتی زمانی که من مخفیانه از آن غفلت می کنم
کلمات دیگر: