کلمه جو
صفحه اصلی

composing


ترکیب تصنیف ,حروف چینی

انگلیسی به فارسی

آهنگسازی، سرودن، ساختن، درست کردن، تصنیف کردن


انگلیسی به انگلیسی

• act of writing musical pieces

جملات نمونه

1. Prokofiev started composing at the age of five.
[ترجمه ترگمان]Prokofiev در سن پنج سالگی شروع به نواختن کرد
[ترجمه گوگل]پروکوفیف در سن پنج سالگی شروع به کار کرد

2. She spent her spare time composing poetry.
[ترجمه ترگمان]او زمان اضافی خود را صرف نوشتن شعر کرد
[ترجمه گوگل]او اوقات فراغت خود را با نوشتن شعر سپری کرد

3. I'm composing a formal reply to the letter.
[ترجمه ترگمان]من در حال نگارش یک پاسخ رسمی به نامه هستم
[ترجمه گوگل]من یک پاسخ رسمی به نامه دارم

4. In 1969 he began composing and writing music for his own occasional groups.
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۶۹ شروع به نگارش و نوشتن موسیقی برای گروه های خاص خود کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1969 او آهنگ های خود را برای گروه های گاه به گاه نوشت و نوشت

5. Of the elements composing the rainbow coalition, Marxism is the most prominent and intellectually respectable.
[ترجمه ترگمان]از میان عناصری که ائتلاف رنگین کمان را تشکیل می دهند، مارکسیسم برجسته ترین و intellectually است
[ترجمه گوگل]از عناصر تشکیل دهنده ائتلاف رنگین کمان، مارکسیسم برجسته ترین و فکری قابل احترام است

6. He has begun composing again, so he spends a lot of time in the drawing room.
[ترجمه ترگمان]او دوباره آهنگ سازی را شروع کرده است، بنابراین زمان زیادی را در اتاق پذیرایی خرج می کند
[ترجمه گوگل]او شروع به نوشتن دوباره کرده است، بنابراین او در اتاق نشیمن، زمان زیادی را صرف می کند

7. We now turn to the important business of composing appropriate letters.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر به کار مهم ترکیب بندی نامه های مناسب می پردازیم
[ترجمه گوگل]اکنون ما به کارهای مهم نوشتن نامه های مناسب می رویم

8. She waits outside the room, head down, composing herself while the players find seats inside.
[ترجمه ترگمان]او در بیرون اتاق منتظر می ماند، سرش را به پایین خم می کند تا بازیکنان بتوانند صندلی های داخل آن را پیدا کنند
[ترجمه گوگل]او در خارج از اتاق منتظر می ماند، سر خود را پایین می اندازد، خودش را در حالی که بازیکنان در داخل صندلی ها پیدا می کنند

9. He has also had many composing commissions for radio big bands and symphony orchestras.
[ترجمه ترگمان]او همچنین بسیاری از کمیسیون های بین المللی برای باندهای بزرگ رادیو و ارکسترهای سمفونی داشته است
[ترجمه گوگل]او همچنین بسیاری از کمیسیون های نوشتن را برای گروه های رادیوی بزرگ و ارکسترهای سمفونی داشته است

10. Presumably Mira is composing a poem, counting the syllables as she walks.
[ترجمه ترگمان]احتمالا میرا یک شعر درست می کند و هجاها را به هنگام راه رفتن شمارش می کند
[ترجمه گوگل]احتمالا میرا شعر می نویسد، شمارش هجاها را به عنوان او می گذرد

11. From the moment she began composing in the early 1960s, Bley was an original with an extraordinary melodic flair.
[ترجمه ترگمان]از همان لحظه ای که در اوایل دهه ۱۹۶۰ شروع به نواختن کرد، Bley یک اصل با استعداد ملودی فوق العاده بود
[ترجمه گوگل]از همان لحظه ای که او در اوایل دهه 1960 شروع به خواندن کرد، Bley اصلی با شعار ملودیک فوق العاده ای بود

12. By 1935 Kenneth had discovered the pleasures of composing serious music and had several works published.
[ترجمه ترگمان]کنت کنت، در سال ۱۹۳۵، لذت ساخت موسیقی جدی را کشف کرد و چندین اثر منتشر کرد
[ترجمه گوگل]تا سال 1935 کنت شادی های نوشتن موسیقی جدی را کشف کرد و چندین اثر منتشر کرد

13. Schumann was better at composing music than playing it.
[ترجمه ترگمان]شومان برای آهنگسازی بهتر از نواختن موسیقی بود
[ترجمه گوگل]شومان در ساخت موسیقی بیشتر از آن بازی کرد

14. Blake's composing and playing are, perhaps ironically, bristling with life.
[ترجمه ترگمان]آهنگ ساختن و بازی (بلیک)، شاید به طور طعنه آمیز، با زندگی سیخ شده باشد
[ترجمه گوگل]ساخت و پخش بلک، شاید به طرز وحشیانه ای، با زندگی درهم بریزد

15. The Tunnel offers composing, arranging, recording and production facilities, all under one roof.
[ترجمه ترگمان]این تونل ساخت، ترتیب دادن، ضبط، ثبت و تولید را ارائه می دهد که همگی زیر یک سقف هستند
[ترجمه گوگل]تونل ارائه می دهد تدوین، تنظیم، ضبط و تولید امکانات، همه زیر یک سقف


کلمات دیگر: