کلمه جو
صفحه اصلی

ducky


(عامیانه)، عزیزم، جونم، خوشایند

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) عزیزم، جونم


(عامیانه) خوب، خوشایند


خوشگله


انگلیسی به انگلیسی

• wonderful (slang)
(british slang) special loved person; sweetheart
very good (slang)

جملات نمونه

1. Life has been ducky since she got out of the hospital.
[ترجمه ترگمان]از وقتی از بیمارستان اومده بیرون زندگی مثل اردک می مونه
[ترجمه گوگل]زندگی از زمانی که او از بیمارستان بیرون آمد، خوشگلی بود

2. I've bought a ducky little suit and matching hat.
[ترجمه ترگمان]یک کت و شلوار کوتاه و یک کلاه matching خریدم
[ترجمه گوگل]من یک کت و شلوار کوچک و کت و شلوار مناسب را خریدم

3. Which is just ducky, in my book.
[ترجمه ترگمان] که فقط یه اردک بود، توی کتابم
[ترجمه گوگل]که فقط در کتاب من است

4. Well, that's just ducky .
[ترجمه ترگمان]خوب، این فقط یک اردک است
[ترجمه گوگل]خوب، این فقط خوشگله

5. What a ducky little room!
[ترجمه ترگمان]چه اتاق کوچکی!
[ترجمه گوگل]یک اتاق کوچک خوشگل!

6. Ducky. Have you come to play? I hope you are not busy.
[ترجمه ترگمان]Ducky اومدی بازی کنی؟ امیدوارم سرت شلوغ نباشد
[ترجمه گوگل]دوکی آیا شما به بازی می روید؟ امیدوارم شما مشغول نیستید

7. Yes, my rubber ducky keeps me company in the tub.
[ترجمه ترگمان]بله، اردک پلاستیکی من منو تو وان نگه میداره
[ترجمه گوگل]بله، دوی لاستیک من، شرکت من را در وان نگه می دارد

8. Everything is just ducky.
[ترجمه ترگمان]همه چیز اردک بود
[ترجمه گوگل]همه چیز فقط خوشگله

9. So, you want me to take this evidence down to Ducky?
[ترجمه ترگمان]پس، تو می خوای که من این مدارک رو به \"Ducky\" ببرم؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، شما می خواهید من این شواهد را به Ducky برسانم؟


کلمات دیگر: