(در مورد پوست) دارای رنگ به خصوص، - چرده، complected : لغت gt;رو lt; مثل سیاه رو یا سبزه رو
complexioned
(در مورد پوست) دارای رنگ به خصوص، - چرده، complected : لغت gt;رو lt; مثل سیاه رو یا سبزه رو
انگلیسی به فارسی
( complected =) لغت >رو< مثل سیاهرو یا سبزهرو
عوارض جانبی، لغت مثل سیاه رو یا سبزه رو
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or with a specified complexion (usu. used in combination).
- a dark-complexioned person
[ترجمه ترگمان] یه فرد گندم گون
[ترجمه گوگل] یک فرد سیاه پوست
[ترجمه گوگل] یک فرد سیاه پوست
• having a certain type of skin or facial coloring (used in combination with other words)
جملات نمونه
1. Red does not suit with her complexion.
[ترجمه ترگمان]قرمز رنگ صورتش را ندارد
[ترجمه گوگل]قرمز با رنگ پوست او مناسب نیست
[ترجمه گوگل]قرمز با رنگ پوست او مناسب نیست
2. She had short brown hair and a pale complexion.
[ترجمه ترگمان]موهای قهوه ای کوتاه و چهره رنگ پریده داشت
[ترجمه گوگل]او موهای قهوه ای کوتاه و رنگ های روشن داشت
[ترجمه گوگل]او موهای قهوه ای کوتاه و رنگ های روشن داشت
3. She attributed her flawless complexion to the moisturiser she used.
[ترجمه ترگمان]چهره بی عیب و نقصش را به moisturiser نسبت داده بود
[ترجمه گوگل]او رنگ صورت بی عیب و نقص خود را به مرطوب کننده ای که از آن استفاده کرد، نسبت داد
[ترجمه گوگل]او رنگ صورت بی عیب و نقص خود را به مرطوب کننده ای که از آن استفاده کرد، نسبت داد
4. Years of heavy drinking had given Alison a florid complexion.
[ترجمه ترگمان]سال هایی از نوشیدن سنگین چهره آلیسون را گلگون کرده بود
[ترجمه گوگل]سال ها نوشیدنی سنگین، آلیسون را به عنوان یک چهره ی گل و گیاه به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]سال ها نوشیدنی سنگین، آلیسون را به عنوان یک چهره ی گل و گیاه به ارمغان آورد
5. Her sparkling jewellery served as the perfect foil for her fine complexion.
[ترجمه ترگمان]جواهرات درخشان او به عنوان the عالی برای چهره زیبایش سرو کار می کرد
[ترجمه گوگل]جواهرات جرقه زنی او به عنوان فویل مناسب برای چهره خوب او خدمت کرده است
[ترجمه گوگل]جواهرات جرقه زنی او به عنوان فویل مناسب برای چهره خوب او خدمت کرده است
6. Drinking lots of water is good for the complexion.
[ترجمه ترگمان]نوشیدن زیاد آب برای رنگ پوست خوب است
[ترجمه گوگل]نوشیدن مقدار زیاد آب برای پوست بسیار مناسب است
[ترجمه گوگل]نوشیدن مقدار زیاد آب برای پوست بسیار مناسب است
7. She has a poor complexion and pock marks on her forehead.
[ترجمه ترگمان]رنگ و رویش پریده و جای آبله رو روی پیشانی دارد
[ترجمه گوگل]او دارای چهره ضعیف و ضخیم در پیشانی خود است
[ترجمه گوگل]او دارای چهره ضعیف و ضخیم در پیشانی خود است
8. She has a pale complexion.
[ترجمه ترگمان]رنگ و رویش پریده
[ترجمه گوگل]او یک رنگ پریده است
[ترجمه گوگل]او یک رنگ پریده است
9. People with pale complexions should avoid wearing light colours.
[ترجمه ترگمان]افراد با چهره هایی رنگ پریده باید از پوشیدن رنگ های روشن اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که دارای لکه های نازک هستند باید از رنگ های روشن استفاده کنند
[ترجمه گوگل]افرادی که دارای لکه های نازک هستند باید از رنگ های روشن استفاده کنند
10. The joke took on a rather serious complexion when the police became involved.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که پلیس درگیر شد، این شوخی کمی رنگ چهره جدی به خود گرفت
[ترجمه گوگل]هنگامی که پلیس درگیر شد، شوخی به نظر بسیار جدی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که پلیس درگیر شد، شوخی به نظر بسیار جدی تبدیل شد
11. Crime has risen everywhere, under governments of every political complexion.
[ترجمه ترگمان]جرم همه جا، تحت هر چهره سیاسی، افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]جنایت در همه جا تحت حکومت های هر چهرۀ سیاسی افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]جنایت در همه جا تحت حکومت های هر چهرۀ سیاسی افزایش یافته است
12. He had a naturally ruddy complexion.
[ترجمه ترگمان]صورتش به صورت طبیعی سرخ درآمده بود
[ترجمه گوگل]او چهره ای به رنگ طبیعی داشت
[ترجمه گوگل]او چهره ای به رنگ طبیعی داشت
13. Fatigue and stress quickly result in a dull complexion and a furrowed brow.
[ترجمه ترگمان]خستگی و استرس به سرعت منجر به رنگ و پیشانی تیره می شود
[ترجمه گوگل]خستگی و استرس به سرعت منجر به یک چهره مبهم و براق می شود
[ترجمه گوگل]خستگی و استرس به سرعت منجر به یک چهره مبهم و براق می شود
14. She was rather fat, and her complexion was muddy and spotty.
[ترجمه ترگمان]او نسبتا چاق بود و صورتش پر از جوش و لای بود
[ترجمه گوگل]او نه چرب بود، و صورتش گلدان و لکه دار بود
[ترجمه گوگل]او نه چرب بود، و صورتش گلدان و لکه دار بود
olive-complexioned
سبزه رو
کلمات دیگر: