کلمه جو
صفحه اصلی

go to extremes


(در عمل یا حرف) شورش را درآوردن، زیاده روی کردن، گزافکاری کردن، افراط و تفریط کردن

انگلیسی به انگلیسی

• act immoderately, act excessively

جملات نمونه

1. I don't believe in going to extremes.
[ترجمه ترگمان]من به افراط کردن اعتقاد ندارم
[ترجمه گوگل]من به رفتن به افراط و تفریح ​​اعتقاد ندارم

2. They often go to extremes in their views.
[ترجمه ترگمان]اغلب در عقاید خود افراط می کنند
[ترجمه گوگل]آنها اغلب در دیدگاه های خود به شدت می رسند

3. She had gone to extremes to avoid seeing him.
[ترجمه ترگمان]او به حد افراط رفته بود که از دیدن او خودداری کند
[ترجمه گوگل]او به شدت رفته بود تا از دیدن او دیدن کند

4. But 50-year-old Thaw has gone to extreme lengths to keep his location secret and has turned into a virtual recluse.
[ترجمه ترگمان]اما Thaw ۵۰ ساله به حد افراط برای مخفی نگه داشتن مکان خود رفته است و به انزوا مجازی تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]اما خستگی 50 ساله به دوران بسیار طولانی رسیده است تا موقعیت مکانی خود را مخفی نگه دارد و به یک مجذور مجازی تبدیل شده است

5. Predictably, it has not gone to extremes.
[ترجمه ترگمان] همونطور که قابل پیش بینی بود، به حد افراط رفته
[ترجمه گوگل]پیش بینی شده است، آن را به شدت رفته است

6. Sharing here goes to extremes that foreigners have a hard time comprehending.
[ترجمه ترگمان]به اشتراک گذاری در اینجا به حد افراط می رود که خارجی ها به سختی درک می کنند
[ترجمه گوگل]به اشتراک گذاری در اینجا می رود به شدت که خارجی ها درک سختی است

7. Do not be tempted to go to extremes.
[ترجمه ترگمان] وسوسه نشو که زیاده روی کنی
[ترجمه گوگل]وسوسه نشوید که به شدت برسید

8. My experience, dating back to the Depression, convinces me Wall Street goes to extremes.
[ترجمه ترگمان]تجربه من، که به رکود اقتصادی برمی گردد، من را متقاعد می کند که وال استریت به حد افراط می رود
[ترجمه گوگل]تجربه من، به قدمت افسردگی، من را متقاعد می کند که وال استریت به شدت بر می گردد

9. I will not go to extremes.
[ترجمه ترگمان] من به حد افراط نمیرم
[ترجمه گوگل]من به سختی نمیروم

10. Why do I often love go to extremes? Have depressed disease?
[ترجمه ترگمان]چرا اغلب دوست دارم زیاده روی کنم؟ آیا بیماری افسردگی دارید؟
[ترجمه گوگل]چرا اغلب دوست دارم به افراط و تفریط برسم؟ بیماری افسرده دارید؟

11. Even in enjoyment never go to extremes.
[ترجمه ترگمان]حتی در لذت هم به افراط و تفریط نمی رود
[ترجمه گوگل]حتی در لذت بردن هرگز به افراط و تفریط نروید

12. Few people go to extremes by settingon fire in protest.
[ترجمه ترگمان]افراد کمی با آتش گرفتن در اعتراض به افراط می روند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از مردم با اعمال زور در اعتراض به افراط گرایی می روند

13. Alice, we can not go to extremes.
[ترجمه ترگمان] آلیس، ما نمی تونیم به حد افراط بریم
[ترجمه گوگل]آلیس، ما نمی توانیم به شدت برسیم

14. One must not go to extremes in applying the principle of self - reliance .
[ترجمه ترگمان]نباید در اعمال اصل اعتماد به نفس به حد افراط رفت
[ترجمه گوگل]در کاربرد اصل اعتماد به نفس نباید به شدت برسد

پیشنهاد کاربران

سو استفاده کردن

به نقل از هزاره:
افراط کردن
به افراط گراییدن
تفریط کردن

Act excessively


کلمات دیگر: