کلمه جو
صفحه اصلی

one off


(انگلیس)، یک باره (نه چند باره)، فقط برای یک دفعه

پیشنهاد کاربران

اولین بار
. What happened with my brother wasn't a one - off
چیزی که برا برادرم اتفاق افتاد اولین بار نبود

آنچه فقط یک بار اتفاق می افتد یا انجام می شود، غیر تکرار شونده، غیرمکرر، غیرتکراری

نادر، بی تا، تک

فقط یک بار اتفاق می افتد. فقط یه بار میشه

منحصر به فرد کمیاب یه جورایی هم معنی unique میده ولی one off زیباتر و پیشرفته تر از unique

🌟تخفیف.

تکرارنشدنی
منحصر به فرد
[در متون ادبی] عدیم النظیر
بی همتا
بی مثال
بی مانند

به نقل از هزاره:
استثنا
( چیزِ ) استثنایی، ( چیزِ ) اتفاقی،



something that happens or that is made or done only once
یک باره ( نه چند باره ) ، فقط برای یک دفعه
( noun )


کلمات دیگر: