کلمه جو
صفحه اصلی

somatosensory

انگلیسی به فارسی

somatosensory


انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the perception of sensory stimuli from the skin and internal organs: the somatosensory area of the cerebral cortex

جملات نمونه

1. It may turn out that the somatosensory and visual systems are not organized in exactly the same ways.
[ترجمه ترگمان]ممکن است معلوم شود که سیستم های حسی تنی و حسی دقیقا به همان روش سازماندهی نشده اند
[ترجمه گوگل]ممکن است معلوم شود که سیستم های سموتوسنسوری و بصری دقیقا همان شیوه سازماندهی نشده اند

2. Somatosensory evoked potential (SEP) of tabes dorsalis all showed as lower speed of central conduction at lower extremities.
[ترجمه ترگمان]پتانسیل evoked (SEP)tabes dorsalis (SEP)همه را به عنوان سرعت پایین تر هدایت مرکزی در قسمت های انتهایی پایین نشان داد
[ترجمه گوگل]Somatosensory پتانسیل منجر (SEP) از tabes dorsalis همه نشان داد که به عنوان پایین تر از هدایت مرکزی در اندام های پایین تر است

3. The MSI of primary somatosensory cortex was gotten by superimposing MEG data on MRI.
[ترجمه ترگمان]صوت الاسلام از قشر حسی تنی اولیه با افزودن داده های MEG در MRI به دست آمد
[ترجمه گوگل]MSI قشر اسموتیسنسوری اولیه با قرار دادن داده های MEG در MRI بدست آمد

4. ObjectiverTo investigate the change of the trigeminal somatosensory evoked potential ( TSEP ) on cerebral ischemia - reperfusion rats.
[ترجمه ترگمان]ObjectiverTo تحقیق درباره تغییر ناحیه حسی تنی trigeminal (TSEP)را بر روی سلول های مغزی مبتلا به ایسکمی مغزی - reperfusion بررسی می کند
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییر پتانسیل تحریک انسدادی سه جفتی (TSEP) بر روی ایسکمی مغز - رت های تجویز شده

5. Both cerebellum and neocortex receive input from the somatosensory system.
[ترجمه ترگمان]هم مخچه و هم نئوکورتکس، ورودی سیستم حسی تنی را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو مخچه و neocortex دریافت ورودی از سیستم somatosensory

6. Here we describe a somatosensory pathway that essentially constitutes the afferent arm of the thermoregulatory reflex that is triggered by cutaneous sensation of environmental temperature changes.
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما مسیر حسی تنی را توصیف می کنیم که اساسا بازوی شما را تشکیل می دهد، واکنشی که به واسطه احساس جلدی تغییرات دمای محیطی ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]در اینجا ما یک مسیر سمووزنسوری را توصیف می کنیم که اساسا بازوی عصبی رفلکس حرارتی است که توسط حساسیت پوستی تغییرات دما محیط ایجاد می شود

7. Objective To study the diagnostic values of somatosensory evoked potential ( SEP ) in spinal cord diseases.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه ارزش های تشخیصی حرکتی حسی تنی (SEP)در بیماری های نخاع
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه مقادیر تشخیصی پتانسیل سرطان پستان (SEP) در بیماری های نخاعی

8. Somatosensory evoked potential (SEP) and motor conduction velocity (MCV) were studied in 20 patients with cerebral palsy treated by selective posterior rhizotomy (SPR).
[ترجمه ترگمان]Somatosensory (SEP)و سرعت هدایت موتور (MCV)در ۲۰ بیمار مبتلا به فلج مغزی (SPR)توسط rhizotomy selective (SPR)مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]پتانسیل سرطان پستان (SEP) و سرعت هدایت موتور (MCV) در 20 بیمار مبتلا به فلج مغزی تحت درمان با ریزوتومی خلفی (SPR) مورد بررسی قرار گرفتند

9. The face component of the classical somatosensory homunculus has long been thought to be oriented right-side up along the central sulcus of the human brain, the rest is upside down.
[ترجمه ترگمان]جز چهره بخش کلاسیک حسی تنی مدتهاست که تصور می شده است که در امتداد دیواره مرکزی مغز انسان متمایل است، بقیه وارونه است
[ترجمه گوگل]مولکول چهره همونکولوس سموتسنسسیوس کلاسیک به نظر می رسد که در سمت راست سینه مغز انسان قرار گرفته باشد، بقیه آن را به عقب رانده است

10. The discovery of a somatosensory fovea in the star-nosed mole suggests that this organizational scheme is a general evolutionary solution to constructing a high-resolution sensory system.
[ترجمه ترگمان]کشف of حسی تنی در خال بینی ستاره نشان می دهد که این طرح سازمانی یک راه حل تکاملی عمومی برای ایجاد یک سیستم حسی با رزولوشن بالا است
[ترجمه گوگل]کشف یک fovea somatosensory در خلال ستاره بینی نشان می دهد که این طرح سازمانی یک راه حل تکاملی کلی برای ساخت سیستم حسگر با وضوح بالا است

11. Cortical somatosensory evoked potentials were monitored in 8 cases, and in 5 of them somatosensory evoked potentials phase reversal or similar waves were detected.
[ترجمه ترگمان]cortical حسی تنی، در ۸ مورد، و در ۵ نفر از آن ها، reversal فاز و یا امواج مشابه را مورد توجه قرار دادند
[ترجمه گوگل]پتانسیل تحریک شده مغز پانکراس در 8 مورد مورد بررسی قرار گرفت و در 5 مورد آن، تغییرات فیزیکی پتانسیل تحریک شده سومیوسنسوری یا امواج مشابه تشخیص داده شد

12. Changes of brainstem auditory and somatosensory evoked potentials in late infantile form of metachromatic leukodystrophy and the diagnostic value.
[ترجمه ترگمان]تغییرات of شنیداری و حسی تنی باعث ایجاد پتانسیل در شکل late metachromatic of و ارزش تشخیصی شد
[ترجمه گوگل]تغییرات پدیده های شنوایی و somatosensory مغز در شکل دیررس متولد شده از لوکودیستروفی متاکروماتیک و ارزش تشخیصی

13. Tarlv score, somatosensory evoked potentials ( SEP ), motor evoked potentials ( MEP ) were examined.
[ترجمه ترگمان]امتیاز Tarlv، حسی درونی حسی (SEP)، پتانسیل های evoked موتوری (MEP)مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]نمره تارلو، پتانسیل تحریک سموتوسنسوری (SEP)، پتانسیل حرکتی (MEP) مورد بررسی قرار گرفت

14. Objective To establish the normal values of pudendal somatosensory evoked potential (PSSEP) and sacral reflex latency (SRL) in children.
[ترجمه ترگمان]هدف ایجاد ارزش های نرمال pudendal حسی تنی و تاخیر sacral reflex (SRL)در کودکان
[ترجمه گوگل]هدف: تعیین ارزش های طبیعی پتانسیل تحریک شده سموتوسنسوری پودندال (PSSEP) و تاخیر رفلکس ساکارال در کودکان

15. Objective : To examine morphologic changes in the somatosensory cortex ( SSC ) of patients with migraine.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی تغییرات مورفولوژیک در قشر حسی تنی بیماران مبتلا به میگرن
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییرات مورفولوژیک قشر سموتوسنسوری (SSC) بیماران مبتلا به میگرن

پیشنهاد کاربران

مربوط به حسهایی که جای بخصوصی در بدن ندارند. حسهایی غیر از بینایی، چشایی، شنوایی یا مانند اینها.
مثال: حس فشار یا گرما یا درد

حسی - پیکری:یکی از حواس در اندام انسان می باشد که در ایجاد تعادل نقش بسزایی دارد که بیشتر در گیرنده های موجود در کف پا وجود دارند

حس های تنی

حسی حرکتی

حسی تنی


کلمات دیگر: