کلمه جو
صفحه اصلی

all told


دست و پاچلفتی، جمعا، روی هم رفته، جملگی

انگلیسی به فارسی

روی‌هم‌رفته


همه گفتند، روی هم رفته


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: including everyone or everything; counting all.

- All told, we shot twenty ducks and geese.
[ترجمه هلن] روی هم رفته ما بیست اردک و غاز را شلیک کردیم.
[ترجمه ترگمان] همه به ما گفتند که ما به بیست اردک و غاز شلیک کردیم
[ترجمه گوگل] همه گفتند، ما 20 اردک و غازها را شلیک کردیم

• on the whole, when taking everything into account

مترادف و متضاد

in all


Synonyms: on the whole, altogether, all together


جملات نمونه

1. So far there have been fourteen arrests all told.
[ترجمه ترگمان]تاکنون چهارده نفر دستگیر شده اند
[ترجمه گوگل]تا کنون چهارده دستگیری تمام شده است

2. He owns fifteen horses all told.
[ترجمه ترگمان]او صاحب پانزده اسب است که همه می گویند
[ترجمه گوگل]او دارای 15 اسب است که همه گفته اند

3. There were 550 people at the festival all told.
[ترجمه ترگمان]۵۵۰ نفر در این جشنواره به ما گفتند
[ترجمه گوگل]در این جشنواره 550 نفر حضور داشتند

4. All told there were 10people on the payroll.
[ترجمه ترگمان] همشون گفتن که ۱۰ نفر توی لیست کار هستن
[ترجمه گوگل]همه گفتند 10 نفر در حقوق و دستمزد وجود دارد

5. They were 40 all told.
[ترجمه ترگمان]آن ها ۴۰ ساله بودند
[ترجمه گوگل]آنها 40 ساله بودند

6. So, all told, roughly three-quarters or more of recent cash buyers had a clear preference for cash.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، همه به ما گفتند که تقریبا سه چهارم یا بیشتر خریداران نقدی اخیر اولویت روشنی برای پول نقد داشتند
[ترجمه گوگل]بنابراین، همه گفته اند، تقریبا سه چهارم یا بیشتر از خریداران نقدی اخیر، تمایل مشخصی برای پول نقد دارند

7. All told, 2people died and 100 were wounded.
[ترجمه ترگمان]همه این افراد گفته اند که ۲ نفر کشته و ۱۰۰ تن دیگر زخمی شده اند
[ترجمه گوگل]همه گفتند که دو نفر مردند و 100 نفر زخمی شدند

8. All told, the buildings will total 6 million square feet of enclosed space.
[ترجمه ترگمان]به گفته همه، این ساختمان ها مجموعا ۶ میلیون فوت مربع فضای سرپوشیده خواهند داشت
[ترجمه گوگل]همه گفته اند که این ساختمان ها 6 میلیون فوت مربع فضای محصور خواهد بود

9. All told, demand for memory chips fell more than 16% in 1990.
[ترجمه ترگمان]به گفته همه، تقاضا برای چیپ های حافظه در سال ۱۹۹۰ بیش از ۱۶ درصد کاهش داشته است
[ترجمه گوگل]به گفته همه، تقاضا برای تراشه های حافظه در سال 1990 بیش از 16 درصد کاهش یافت

10. All told, companies donated nearly half of the $ 24 million budget for the convention.
[ترجمه ترگمان]به گفته همه، شرکت ها نیمی از ۲۴ میلیون دلار بودجه را برای این کنوانسیون اهدا کرده اند
[ترجمه گوگل]همه گفته اند که شرکت ها تقریبا نیمی از بودجه 24 میلیون دلاری را برای کنوانسیون اختصاص داده اند

11. All told, Post blew up $ 50, 000 in dynamite in 21 rain battles.
[ترجمه ترگمان]همه این افراد گفته اند که در ۲۱ جنگ بارانی، ۵۰۰۰۰ دلار در دینامیت منفجر شده است
[ترجمه گوگل]همه گفته اند، پست 50 دلار در دینامیت در 21 بار باران را منفجر کرد

12. It will take four to six years, all told.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها گفتند که این کار چهار تا شش سال طول خواهد کشید
[ترجمه گوگل]همه می گویند چهار تا شش سال طول خواهد کشید

13. All told, the gathered fleet of aircraft representations totalled nearly one hundred aircraft for the production of Tora!
[ترجمه ترگمان]به گفته همه، ناوگان گرد آوری شده هواپیما در مجموع نزدیک به یک صد هواپیما برای تولید توره واری است!
[ترجمه گوگل]همه گفتند، ناوگان جمع آوری نمایندگی های هواپیما تقریبا یک صد هواپیما برای تولید تورا!

پیشنهاد کاربران

در کل، در مجموع، روی هم رفته، به طور کلی
In total, as a complete total, with everything or everyone taken into account
There were 550 people at the festival all told.

جمعا، روی هم رفته

به نقل از هزاره:
روی هم رفته، بر روی هم


کلمات دیگر: