کلمه جو
صفحه اصلی

spectacular


معنی : منظره دیدنی، نمایش غیر عادی، تماشایی
معانی دیگر : شکوهمند، پر شکوه، شکوه نمایانه، دیدنی، پر جلوه، چشمگیر، ابرروال، خارق العاده، وابسته به یا همانند نمایش، نمایش وار، نمایشی

انگلیسی به فارسی

تماشایی، منظره دیدنی، نمایش غیر عادی


دیدنی و جذاب، منظره دیدنی، نمایش غیر عادی، تماشایی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or like a spectacle; impressive; marvelous.
متضاد: unimpressive, unspectacular
مشابه: marvelous, sensational

- The spectacular set for the opera must have been very costly to build.
[ترجمه ترگمان] ساخت یک مجموعه دیدنی برای اپرا باید بسیار پرهزینه بوده باشد
[ترجمه گوگل] مجموعه ای جذاب برای اپرا باید برای ساختن بسیار پرهزینه باشد

(2) تعریف: daring or exciting.
متضاد: unexciting, unspectacular

- His last dive was spectacular, and the spectators burst into wild applause.
[ترجمه ترگمان] آخرین dive تماشایی بود و تماشاگران با شور و شوق شروع به کف زدن کردند
[ترجمه گوگل] آخرین شیرجه او چشمگیر بود، و تماشاچیان به طعنه وحشی واپسندند
اسم ( noun )
مشتقات: spectacularly (adv.)
• : تعریف: a single elaborate entertainment production, esp. for television.

- The Christmas spectacular drew a large audience.
[ترجمه ترگمان] کریسمس تماشایی کریسمس، شنوندگان زیادی را جلب کرد
[ترجمه گوگل] کریسمس تماشایی مخاطبان زیادی را جذب کرد

• impressive show, large performance, dramatic presentation
impressive, amazing, fascinating, thrilling, exciting
something that is spectacular is very impressive or noticeable.
a spectacular is a grand and impressive show or performance.

مترادف و متضاد

Synonyms: amazing, astonishing, astounding, breathtaking, daring, dazzling, dramatic, eye-catching, fabulous, fantastic, grand, histrionic, magnificent, marked, marvelous, miraculous, prodigious, razzle-dazzle, remarkable, sensational, splendid, staggering, striking, stunning, stupendous, theatrical, thrilling, wondrous


Antonyms: normal, ordinary, regular, unspectacular, usual


منظره دیدنی (اسم)
spectacular

نمایش غیر عادی (اسم)
spectacular

تماشایی (صفت)
spectacular

wonderful, impressive


جملات نمونه

a spectacular scene

صحنه‌ی پر‌شکوه


1. a spectacular scene
یک صحنه ی پر شکوه

2. a spectacular show of military might
نمایش شکوهمندی از قدرت نظامی

3. the spectacular rise in the price of oil
افزایش چشمگیر در قیمت نفت

4. It's a typical action film with plenty of spectacular stunts.
[ترجمه ترگمان]این یک فیلم اکشن و پر از نمایش های شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]این یک فیلم اکشن معمولی با تعداد زیادی از مانع های دیدنی و جذاب است

5. I was attracted by the spectacular display of fireworks.
[ترجمه ترگمان] من مجذوب نمایش نمایشی آتیش بازی بودم
[ترجمه گوگل]من توسط نمایش چشمگیر آتش بازی جذاب شدم

6. The film featured lavish costumes and spectacular sets.
[ترجمه ترگمان]این فیلم لباس های پر زرق و برق و مجموعه های دیدنی زیادی داشت
[ترجمه گوگل]این فیلم شامل لباس های شاد و مجموعه های دیدنی بود

7. He scored a spectacular goal in the second half.
[ترجمه ترگمان]او در نیمه دوم یک گل تماشایی به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]او در نیمه دوم یک گل تماشایی به ثمر رساند

8. Their summer tour will culminate at a spectacular concert in London.
[ترجمه ترگمان]سفر تابستانی آن ها به یک کنسرت تماشایی در لندن منجر خواهد شد
[ترجمه گوگل]تور تابستانی آنها در یک کنسرت تماشایی در لندن به پایان خواهد رسید

9. The chef had produced one of his most spectacular creations, a whole roasted swan.
[ترجمه ترگمان]آشپز یکی از شگفت انگیزترین مخلوقات خود را، که یک قو roasted بود، به وجود آورده بود
[ترجمه گوگل]سرآشپز یکی از زیباترین آثار او، یک قوچ خوراکی کامل را تولید کرد

10. He makes a spectacular entrance in act two draped in a gold sheet.
[ترجمه ترگمان]او در یک ورق طلا، یک ورودی تماشایی دارد
[ترجمه گوگل]او یک ورودی دیدنی و جذاب در عمل دو را در یک ورق طلایی می سازد

11. They put on a spectacular firework display.
[ترجمه ترگمان]آن ها نمایش آتش بازی خارق العاده ای انجام دادند
[ترجمه گوگل]آنها روی صفحه نمایش آتش بازی ظاهر شد

12. This spectacular event, now in its 5th year, features a stunning catwalk show.
[ترجمه ترگمان]این رویداد تماشایی، که اکنون در پنجمین سال آن دیده می شود، یک برنامه نمایشی زیبا را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این رویداد تماشایی، در حال حاضر در سال پنجم خود، نشان می دهد خیره کننده گرگ و میش

13. The hotel lies amidst spectacular mountain scenery.
[ترجمه ترگمان]این هتل در میان مناظر دیدنی کوهستانی قرار دارد
[ترجمه گوگل]این هتل در میان مناظر کوهستانی دیدنی و جذاب قرار دارد

14. Germany achieved spectacular economic success in a relatively short period of time .
[ترجمه ترگمان]آلمان در مدت زمان نسبتا کوتاهی به موفقیت اقتصادی چشمگیر دست یافت
[ترجمه گوگل]آلمان در یک دوره نسبتا کوتاه مدت موفق به کسب موفقیت های اقتصادی شد

15. We sat on the beach watching a spectacular sunset.
[ترجمه ترگمان]روی ساحل نشسته بودیم و غروب آفتاب را تماشا می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در ساحل نشستن تماشای غروب خیره کننده ای را دیدیم

a spectacular show of military might

نمایش شکوهمندی از قدرت نظامی


the spectacular rise in the price of oil

افزایش چشمگیر در قیمت نفت


پیشنهاد کاربران

تماشایی فوق العاده


Really great

دیدنی، جذاب، تماشایی

Good veiws

بسیار تحسین برانگیز
بسیار ناگهانی و غیرمنتظره

● چشمگیر ، تماشایی
● ناگهانی، غیرمنتظره
● پدیده ( در اینجا اسم است )

very exciting to look at

دیدنی و باشکوه

یه کاربردش وقتی بصورت تکی میگی میشه دست خوش معادل good job
Ted: I got you those 40's of OE you asked for.
Bob: Spectacular
یعنی بنازم - ایولا
ولی در حالت کل میشه impressive
تماشایی - چیزی که ایولا داره

دلربا، چشم نواز، دیدنی، دلنشین، جذاب، زیبا

تماشایی و زیبا

چشمگیر
spectacular rise
رشد چشمگیر ( خفن )

دیدنی ـ نمایشی ـ جذاب ۰=my openion about what that means is
like : the coastal road has spectacular scenery

We had a spectacular sea view at the hotel.
ما منظره روبه دریا تماشایی در هتل داشتیم.

تماشایی , دیدنی ؛ چشمگیر

# spectacular mountains
# There was a spectacular sunset last night
# He scored a spectacular goal in the second half
# We've had spectacular success with the product


top notch

spectacular growth : رشد چشمگیر


کلمات دیگر: