1. the possibility of an electricity pinch
امکان کمبود برق
2. the possibility of colliding with other planets had become his bugbear
امکان خوردن به سیارات دیگر او را دچار وحشت بیهوده کرده بود.
3. the possibility of rain
امکان باران
4. a distinct possibility
امکان بدون تردید (قطعی)
5. a remote possibility
امکان کم،بعید
6. is there any possibility that i will see you tomorrow?
امکان دارد که فردا شما را ببینم ؟
7. she explored the possibility of extending the contract
او امکان تمدید قرارداد را بررسی کرد.
8. changing jobs is one possibility
تغییر شغل یکی از کارهایی است که می توان کرد.
9. within the realm of possibility
در محدوده ی امکانات
10. in order to eliminate the possibility of error
برای از میان بردن امکان لغزش
11. people were afraid of the possibility of global annihilation
مردم از امکان نابودی جهان واهمه داشتند.
12. we hadn't reckoned with the possibility that it might snow
حساب این را نکرده بودیم که ممکن است برف بیاید.
13. we must be prepared for every possibility
ما باید برای هرپیشامدی آماده باشیم.
14. within (or beyond) the bounds of possibility
ممکن (یا خارج از امکان)،در (خارج از) محدوده ی امکانات
15. the city was in a great toss about the possibility of war
امکان بروز جنگ شهر را متلاطم کرده بود.
16. It is precisely the possibility of realizing a dream that makes life interesting.
[ترجمه ترگمان]این دقیقا احتمال تحقق رویایی است که زندگی را جالب می کند
[ترجمه گوگل]این دقیقا همان امکان رویائی است که زندگی را جذاب می کند
17. Patricia and I were playing with the idea/possibility of moving to Glasgow.
[ترجمه ترگمان]پاتریشیا و من در حال بازی با ایده \/ امکان حرکت به گلاسکو بودیم
[ترجمه گوگل]پاتریشیا و من با ایده / امکان رفتن به گلاسکو بازی می کردند
18. I began to muse about/on the possibility of starting my own business.
[ترجمه ترگمان]شروع به تفکر درباره احتمال شروع کسب وکار خودم کردم
[ترجمه گوگل]من شروع کردم به فکر کردن درباره امکان شروع کسب و کار خودم
19. There is now no possibility that she will make a full recovery.
[ترجمه ترگمان]حالا هیچ امکانی وجود ندارد که او بهبودی کامل پیدا کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر امکان ندارد که او بهبود کامل را انجام دهد
20. What had seemed impossible now seemed a distinct possibility.
[ترجمه ترگمان]چیزی که به نظر غیرممکن می رسید، امکان مشخصی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]چیزی که اکنون غیرممکن به نظر می رسید احتمالا منحصر به فرد بود
21. The possibility of war is too horrifying to contemplate.
[ترجمه ترگمان]احتمال جنگ خیلی ترسناک است
[ترجمه گوگل]احتمال جنگ بسیار وحشتناک است
22. Have you taken into account the possibility of rain?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است باران ببارد؟
[ترجمه گوگل]آیا امکان باران را در نظر گرفته اید؟