کلمه جو
صفحه اصلی

get ahead


جلو زدن، پیشی گرفتن

انگلیسی به فارسی

موفقیت یافتن، کامیاب شدن، پیشی گرفتن، پیشرفت کردن


جلو بروید، جلو افتادن از


انگلیسی به انگلیسی

• succeed, move ahead, advance (especially professionally or financially)

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to advance; succeed.
مشابه: arrive, ascend

- He wanted to get ahead in his field.
[ترجمه ترگمان] اون می خواست تو زمینه کارش پیشرفت کنه
[ترجمه گوگل] او می خواست در زمینه خود پیشرفت کند

مترادف و متضاد

excel, succeed


Synonyms: advance, be successful, climb, do well, flourish, get on, leave behind, make good, outdo, outmaneuver, overtake, progress, prosper, surpass, thrive


Antonyms: fail, fall behind


جملات نمونه

1. If only our horse can get ahead of the leading runner,it can win the race.
[ترجمه ترگمان]اگر فقط اسب ما بتواند جلوتر از دونده پیشتاز برسد، می تواند برنده مسابقه شود
[ترجمه گوگل]اگر تنها اسب ما بتواند از دونده پیشرو پیشروی کند، می تواند مسابقه را به دست آورد

2. She's keen to get ahead in her career.
[ترجمه ترگمان]او مشتاق است که به کارش ادامه دهد
[ترجمه گوگل]او مشتاق است تا در کار خود پیشرفت کند

3. If we want to get ahead of our competitors, we ought to invest more in R and D.
[ترجمه ترگمان]اگر ما می خواهیم جلوتر از رقبای خود برویم، باید بیشتر در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کنیم
[ترجمه گوگل]اگر ما می خواهیم جلوتر از رقبای خود باشیم، باید سرمایه بیشتری در R و D سرمایه گذاری کنیم

4. She wants to get ahead in her career.
[ترجمه ترگمان]میخواد تو کارش پیشرفت کنه
[ترجمه گوگل]او می خواهد در کار خود پیشرفت کند

5. Let's cut through the woods and get ahead of them.
[ترجمه ترگمان]بیاید وسط جنگل و از آن ها جلوتر برویم
[ترجمه گوگل]بیایید از طریق جنگل بریزیم و از آنها جلوتر برویم

6. She soon found that it wasn't easy to get ahead in the movie business.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود فهمید که کار کردن در کار فیلم آسان نیست
[ترجمه گوگل]او به زودی متوجه شد که در کسب و کار فیلم آسان نیست

7. It's tough for a woman to get ahead in politics.
[ترجمه ترگمان]برای یک زن دشوار است که در سیاست پیشرفت کند
[ترجمه گوگل]برای یک زن در سیاست سخت است

8. It has been my observation that most people get ahead during the time that others waste. Henry Ford
[ترجمه ترگمان]این مشاهده من بوده که اکثر مردم در طول زمانی که بقیه زباله را هدر می دهند، پیشرفت می کنند هنری فورد
[ترجمه گوگل]این مشاهدات من بوده است که اکثر مردم در طول زمان که دیگران از بین می روند، پیش می روند هنری فورد

9. Remember that nobody will ever get ahead of you as long as he is kicking you in the seat of the pants. Walter Winchell
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که تا وقتی که داره تو رو توی صندلی لگد می کنه هیچ کس پیش تو نمی ره والتر Winchell
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که تا زمانی که شما در صندلی شلوار قرار نداشته باشد، هیچ کس هرگز از شما جلوتر نخواهد ماند والتر وینچل

10. Trying to get ahead, trying to get an education, trying to become the best person that you can be.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای پیشرفت، تلاش برای رسیدن به تحصیلات، تلاش برای تبدیل شدن به بهترین فردی که می توانید باشید
[ترجمه گوگل]تلاش برای پیشرفت، تلاش برای تحصیل شدن، تلاش برای تبدیل شدن به بهترین فردی که می توانید باشد

11. However, the faster we can get ahead with the Development Project the better.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هرچه سریع تر با پروژه توسعه پیش برویم بهتر است
[ترجمه گوگل]با این حال، سریعتر ما می توانیم با پروژه توسعه بهتر کار کنیم

12. The party permits ordinary people to get ahead.
[ترجمه ترگمان]این حزب به مردم عادی اجازه می دهد که جلوتر بروند
[ترجمه گوگل]حزب به مردم عادی اجازه می دهد تا پیش بروند

13. But we get ahead of ourselves.
[ترجمه ترگمان] ولی ما از خودمون جلوتر میشیم
[ترجمه گوگل]اما ما از خودمان جلوتر هستیم

14. Alek, how do I get ahead?
[ترجمه ترگمان]Alek \"، چطور میتونم ادامه بدم؟\"
[ترجمه گوگل]آلک، چگونه می توانم جلو برویم؟

15. We wish you to get ahead.
[ترجمه ترگمان] ما دوست داریم که تو ادامه بدی
[ترجمه گوگل]ما آرزو می کنیم که به جلو برسیم

پیشنهاد کاربران

پیشرفت کردن،

پیشرفت /گسترش

پیشرفت کردن یا جلو زدن =to advance or develop

موفق تر بودن از دیگران
انجام دادن کارها، بهتر از دیگران

پیشرفت کردن
پیشروی کردن
جلو رفتن
به پیش رفتن
موفق شدن

پیشروی کردن، پیش رفتن، به پیش رفتن


کلمات دیگر: