پیش بینى شده، از قبل اماده شده علوم نظامى : از پیش تهیه شده
prearranged
پیش بینى شده، از قبل اماده شده علوم نظامى : از پیش تهیه شده
انگلیسی به فارسی
پیش تر
انگلیسی به انگلیسی
• arranged beforehand; previously put in order; prepared in advance; previously agreed upon
something that is prearranged has been planned or arranged before the time when it actually happens.
something that is prearranged has been planned or arranged before the time when it actually happens.
جملات نمونه
1. everything has been prearranged
ترتیب همه چیز از پیش داده شده است.
2. At a prearranged signal, everyone started moving forwards.
[ترجمه ترگمان]در یک علامت از پیش تعیین شده همه به جلو حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]در یک سیگنال پیش فرض، همه شروع به حرکت به جلو کردند
[ترجمه گوگل]در یک سیگنال پیش فرض، همه شروع به حرکت به جلو کردند
3. Working to a prearranged plan, he rang the First Secretary and requested an appointment with the Ambassador.
[ترجمه ترگمان]با کار کردن با یک برنامه پیش از طرح، او به دبیر اول زنگ زد و درخواست ملاقات با سفیر را کرد
[ترجمه گوگل]او به یک برنامه پیشنهادی کار می کرد و نخست وزیر را صدا زد و با سفیر دیدار کرد
[ترجمه گوگل]او به یک برنامه پیشنهادی کار می کرد و نخست وزیر را صدا زد و با سفیر دیدار کرد
4. Run to your positionswhen you hear the prearranged signal.
[ترجمه ترگمان]برو به positionswhen بگو که سیگنال از قبل تعیین شده رو شنیدی
[ترجمه گوگل]هنگامی که سیگنال پیش تنظیم شده را می شنوید، موقعیت خود را اجرا کنید
[ترجمه گوگل]هنگامی که سیگنال پیش تنظیم شده را می شنوید، موقعیت خود را اجرا کنید
5. At a prearranged signal, everyone stood up.
[ترجمه ترگمان]در یک علامت از پیش تعیین شده، همه بلند شدند
[ترجمه گوگل]در یک سیگنال پیش فرض، همه ایستادند
[ترجمه گوگل]در یک سیگنال پیش فرض، همه ایستادند
6. This takes place at a time prearranged to be mutually convenient.
[ترجمه ترگمان]این اتفاق در زمانی رخ می دهد که از پیش تنظیم شده برای هر دو طرف مناسب باشد
[ترجمه گوگل]این اتفاق می افتد در یک زمان به طور پیش فرض دو طرف مناسب است
[ترجمه گوگل]این اتفاق می افتد در یک زمان به طور پیش فرض دو طرف مناسب است
7. The driver met us at the prearranged time.
[ترجمه ترگمان]راننده در زمان از پیش تعیین شده ما را ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]راننده ما را در زمان پیش تعیین شده ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]راننده ما را در زمان پیش تعیین شده ملاقات کرد
8. A prearranged, formal combat between two persons, usually fought to settle a point of honor.
[ترجمه ترگمان]یک جنگ معمولی و رسمی بین دو نفر بود که معمولا برای حل مساله افتخار مبارزه می کردند
[ترجمه گوگل]یک مبارزه رسمی بین دو نفر پیش از موعد، معمولا برای حل و فصل یک افتخار است
[ترجمه گوگل]یک مبارزه رسمی بین دو نفر پیش از موعد، معمولا برای حل و فصل یک افتخار است
9. A periodical talk is usually prearranged and requires some preparations.
[ترجمه ترگمان]یک گفتگوی متناوب معمولا پیش از پیش تعیین می شود و به برخی تدارکات نیاز دارد
[ترجمه گوگل]صحبت های دوره ای معمولا پیش از آن صورت گرفته و به آماده سازی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]صحبت های دوره ای معمولا پیش از آن صورت گرفته و به آماده سازی نیاز دارد
10. A couple's conjugal fate is prearranged.
[ترجمه ترگمان]زندگی زناشویی دو زوج از پیش تعیین شده
[ترجمه گوگل]یک سرنوشت زوج زوج پیش فرض شده است
[ترجمه گوگل]یک سرنوشت زوج زوج پیش فرض شده است
11. Your beloved pets will be cremated individually in prearranged time and date.
[ترجمه ترگمان]حیوانات مورد علاقه شما در زمان و تاریخ از پیش برنامه ریزی شده سوزانده خواهند شد
[ترجمه گوگل]حیوانات خانگی مورد علاقه خود را به صورت جداگانه در زمان و تاریخ پیش تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]حیوانات خانگی مورد علاقه خود را به صورت جداگانه در زمان و تاریخ پیش تنظیم کنید
12. This evidence supports their contention that the outbreak of violence was prearranged.
[ترجمه ترگمان]این شواهد از درگیری آن ها حمایت می کند که شیوع خشونت از پیش تعیین شده است
[ترجمه گوگل]این شواهد حاکی از این است که گسترش خشونت پیش از آن صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]این شواهد حاکی از این است که گسترش خشونت پیش از آن صورت گرفته است
13. In dealing with that unpredictable man, you simply cannot follow a prearranged plan, you have to play it by ear.
[ترجمه ترگمان]در برخورد با آن مرد غیرقابل پیش بینی، شما نمی توانید یک برنامه از پیش تعیین شده را دنبال کنید، باید آن را با گوش بازی کنید
[ترجمه گوگل]در برخورد با آن مرد غیر قابل پیش بینی، شما به سادگی نمیتوانید برنامه پیشآمدی را دنبال کنید، باید آن را گوش کنید
[ترجمه گوگل]در برخورد با آن مرد غیر قابل پیش بینی، شما به سادگی نمیتوانید برنامه پیشآمدی را دنبال کنید، باید آن را گوش کنید
14. He would tell me when some one wanted to run and delivered him or her to a prearranged spot.
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی می خواست فرار کند به من می گفت که او را به محل تعیین شده برسانند
[ترجمه گوگل]او به من می گوید که بعضی ها می خواستند اجرا کنند و او را به یک نقطه از پیش تعیین شده منتقل کنند
[ترجمه گوگل]او به من می گوید که بعضی ها می خواستند اجرا کنند و او را به یک نقطه از پیش تعیین شده منتقل کنند
پیشنهاد کاربران
ازقبل تعیین شده، ازپیش مهیا شده
به نقل از هزاره:
از پیش تعیین شده
از پیش برنامه ریزی شده
از پیش ترتیب داده شده
پیش بینی شده
از پیش تعیین شده
از پیش برنامه ریزی شده
از پیش ترتیب داده شده
پیش بینی شده
کلمات دیگر: