1. stow the chatter!
دست از وراجی بردار!
2. stow away
1- (در جای امن) انبار کردن،پنهان کردن،نهان کردن یا شدن 2- در خوراک یا نوشابه زیاده روی کردن،شتری بار کردن،پرخوری کردن،تا خرخره خوردن یا نوشیدن
3. You can stow your jewellery away in the bank.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید جواهرات خود را در بانک پنهان کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید جواهرات خود را در بانک قرار دهید
4. My big luggage could stow all of your clothes.
[ترجمه ابوالقاسم امینی] چمدان بزرگ من می تواند تمام لباس های شما را جای دهد.
[ترجمه ترگمان]چمدون بزرگ من میتونه همه لباسات رو مخفی کنه
[ترجمه گوگل]توشه بزرگ من می تواند تمام لباس های شما را بپوشاند
5. I'm very hungry, and I can now stow away an ox.
[ترجمه ابوالقاسم امینی] من خیلی گرسنه ام و حالا می توانم یک گاو نر را بخورم.
[ترجمه ترگمان]من خیلی گرسنه ام و حالا می توانم گاو را کنار بگذارم
[ترجمه گوگل]من خیلی گرسنه هستم، و من هم اکنون می توانم یک گاو را کنار بگذارم
6. I think I'll stow the camping equipment away in the loft until next summer.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم تا تابستون بعدی، وسایل کمپ رو جا به جا کنم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که تجهیزات کمپینگ را تا تابستان آینده در حیاط خلوت کنم
7. Passengers are requested to stow their hand - baggage in the lockers above the seats.
[ترجمه ترگمان]از مسافران خواسته می شود که چمدان خود را در گنجه قرار دهند
[ترجمه گوگل]مسافران درخواست می شود که دست خود را در قفسه های بالای صندلی قرار دهند
8. Duncan hit the emergency stow switch, next to the indicator with the failed bulb.
[ترجمه ترگمان]دانکن به سوییچ stow اضطراری که در کنار شاخص حباب شکست خورده قرار داشت، برخورد کرد
[ترجمه گوگل]دانکن به سوئیچ اضطراری کنار گذاشته شد، در کنار نشانگر با لامپ های شکست خورده
9. Generations of gypsies have been travelling to Stow each year.
[ترجمه ترگمان]نسل های بعدی کولی ها هر ساله به استو سفر کرده اند
[ترجمه گوگل]نسل کولی ها هر سال به Stow سفر می کنند
10. But whatever age, Stow offers them the chance to meet up with old friends and catch up on the gossip.
[ترجمه ترگمان]اما در هر سنی، استو به آن ها شانس ملاقات با دوستان قدیمی را می دهد و شایعه پراکنی می کند
[ترجمه گوگل]اما هر سنی، Stow به آنها فرصتی برای ملاقات با دوستان قدیمی و شایعاتی می دهد
11. He would have time to stow away the kohlrabi, the offal and the edenwort.
[ترجمه ترگمان]وقت آن را داشت که the و offal و the را کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]او وقت خود را برای چاشنی زعفران، علوفه و ادنورت دور خواهد کرد
12. The door closed, and Renwick could safely stow away his cigarette case.
[ترجمه ترگمان]در بسته شد و Renwick قوطی سیگارش را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]درب بسته شد، و رونویک با خیال راحت می توانست جعبه سیگار خود را بپوشاند
13. Saw border, stow part: sawing machine, cylinder, motor, roller channel, belt and hydraulic pressure table.
[ترجمه ترگمان]از مرز دیدن، جاسازی بخش: اره دستگاه، سیلندر، موتور، کانال roller، کمربند و میز فشار هیدرولیک استفاده کنید
[ترجمه گوگل]نوار اره، ماشین بخار، سیلندر، موتور، کانال غلتکی، کمربند و جدول فشار هیدرولیکی
14. I still keep a filing cabinet, and even stow away things like receipts in little yellow envelopes.
[ترجمه ترگمان]من هنوز یک کمد بایگانی دارم، و حتی چیزهایی مثل receipts را در پاکت های کوچک زرد پنهان می کنم
[ترجمه گوگل]من همچنان یک کابینت اداری نگهداری می کنم و حتی مواردی مانند رسید در پاکت نامه های زرد کم رنگ می کنم