کلمه جو
صفحه اصلی

underperform

انگلیسی به فارسی

عملکرد پایین تر


انگلیسی به انگلیسی

• perform at a lower level or speed than was expected; (about a security) appreciate at a rate lower than the market average (finance)

جملات نمونه

1. The Kennedy and Reagan tax cuts came at a time when the economy was under-performing.
[ترجمه ترگمان]کاهش مالیاتی کندی و ریگان زمانی رخ داد که اقتصاد زیر نظر بود
[ترجمه گوگل]کاهش مالیات کندی و ریگان در زمانی بود که اقتصاد کم بود

2. Over the previous 1months the portfolio underperformed its expected rate of return by just over 5 percent.
[ترجمه ترگمان]در طول ۱ ماه گذشته، پورتفولیو نرخ مورد انتظار خود را تنها با بیش از ۵ درصد افزایش داد
[ترجمه گوگل]در عرض 1 ماه اول، نمونه کارها به میزان قابل توجهی از بازده انتظار داشت که فقط بیش از 5 درصد بود

3. But industrial stocks generally underperformed the market, and many cyclical stocks posted negative returns.
[ترجمه ترگمان]اما سهام صنعتی به طور کلی بازار را تحت تاثیر قرار داده، و بسیاری از سهام چرخه ای نیز بازده های منفی را پست کرده اند
[ترجمه گوگل]اما ذخایر صنعتی به طور کلی بازار را تحت تاثیر قرار دادند، و بسیاری از سهام سیکلی منجر به بازده منفی شد

4. Lafley, the company has been shedding underperforming brands and focusing on cutting costs and building sales in its biggest product brands.
[ترجمه ترگمان]لافلی ۱ شروعشد، این شرکت برنده ای underperforming را حذف کرده و بر کاهش هزینه ها و ایجاد فروش در بزرگ ترین برند های محصول خود تمرکز کرده است
[ترجمه گوگل]لافلی، این شرکت مارک های نامطلوب را نادیده گرفته و با تمرکز بر کاهش هزینه ها و ایجاد فروش در بزرگترین مارک های محصول خود، رفته است

5. As a firm with which to merge, the underperforming Liggett is hardly alluring.
[ترجمه ترگمان]به عنوان شرکتی که برای ادغام کردن، لیگت، به زحمت بسیار دلربا است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک شرکت که با آن ادغام شود، Liggett ناکارآمد است که تقریبا جذاب است

6. On the whole, shares in privatized companies have underperformed the rest of the equity market.
[ترجمه ترگمان]در کل، سهام در شرکت های خصوصی باقی مانده از بازار سهام را محدود کرده است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، سهام در شرکت های خصوصی، بقیه بازار سهام را ناکافی کرده است

7. In September I was informed my mortgage would underperform by 20 per cent.
[ترجمه ترگمان]در ماه سپتامبر به من اطلاع دادند که وام مسکن مرا ۲۰ درصد کاهش خواهد داد
[ترجمه گوگل]در ماه سپتامبر من اطلاع داشتم که وام مسکن من 20 درصد پایین تر است

8. Unfriendly takeovers represent a constant threat to underperforming companies with ill prepared strategic plans.
[ترجمه ترگمان]غلبه بر سهام داران نشان دهنده یک تهدید دائمی برای شرکت های underperforming با برنامه های استراتژیک آماده آماده است
[ترجمه گوگل]غرامتی غیر دوستانه یک تهدید دائمی برای کم کارکردن شرکت ها با برنامه های استراتژیک آمادگی بد است

9. Sierra has, perfectly legally, targeted underperforming investment trusts.
[ترجمه ترگمان]سیرا، کاملا قانونی، trusts سرمایه گذاری underperforming را هدف قرار داده است
[ترجمه گوگل]سیرا، کاملا قانونی، اعتماد سرمایه گذاری ناکارآمد را هدف قرار داده است

10. So are mutual funds doomed to underperform?
[ترجمه ترگمان]پس آیا این وجوه مشترک محکوم به underperform هستند؟
[ترجمه گوگل]بنابراین صندوق های متقابل برای انجام کار کمتری مواجه هستند؟

11. Markets in the peripheral euro-zone countries continued to underperform.
[ترجمه ترگمان]بازارها در کشورهای منطقه یورو به underperform ادامه دادند
[ترجمه گوگل]بازارهای منطقه کشورهای منطقه یورو همچنان به ضعف عملکرد خود ادامه دادند

12. Netflix was raised to "buy" from "underperform" at Bank of America Corp.
[ترجمه ترگمان]نت فلیکس افزایش یافت تا از \"underperform\" در بانک مرکزی آمریکا \"خریداری\" شود
[ترجمه گوگل]Netflix به 'خرید' از 'ضعیف' در بانک مرکزی آمریکا افزایش یافت

13. By far, most market prognosticators significantly underperform the market, despite their claims to the contrary.
[ترجمه ترگمان]تا کنون، بسیاری از بازارها علی رغم ادعاهای خود بر عکس، بازار را به طور قابل توجهی کاهش داده اند
[ترجمه گوگل]تا حدودی، اکثر پیش بینی کنندگان بازار، به رغم ادعای خود بر خلاف آن، بازار را به طور قابل توجهی کمتر از بازار عرضه می کنند

14. And emerging markets outperform and underperform with significant lead times; they tend not to lag the developed markets, waiting for them to get going, but, instead, precede them.
[ترجمه ترگمان]و بازارهای درحالظهور دارای زمان هدایت قابل توجه بهتر و underperform هستند؛ آن ها تمایل دارند که بازارهای توسعه یافته را lag، منتظر رسیدن آن ها باشند، اما به جای آن، مقدم آن ها هستند
[ترجمه گوگل]و بازارهای نوظهور با زمان سرعتی قابل ملاحظه ای فراتر از آن عمل می کنند آنها تمایل دارند تا بازار های توسعه یافته را به حالت تعلیق درآورند و منتظر بمانند تا بتوانند وارد بازار شوند، اما به جای آن، آنها را پیش ببر

پیشنهاد کاربران

عمکرد ضعیف

عملکرد پایین تر از محدوده مجاز

1 - عملکرد خوبی نداشتن ، عملکردی در حد انتظار نداشتن
2 - در حوزه بورس و سهام : بازدهی کمتری نسبت به چیز دیگر داشتن ( something underperforms something else )
مثال : سهام در کانادا ، نسبت به همتایان بریتانیایی خود بازدهی کمتری داشت .
In Canada, stocks underperformed their British counterparts.

کم کاری کردن
عملکرد ضعیف داشتن


کلمات دیگر: