صفت ) 1 - سطح پایه، مقدماتی، نسخه اولیه، ورژن پایه!
‘Shouldn't they have produced at least some entry - level product by now?
آیا آنها نباید تاکنون حداقل چندتایی محصول مقدماتی تولید کرده باشند?
2 - تازه وارد، رده پایین، سطح ورودی، مبتدی، سطح مبتدی!
he was hired as an entry - level research assistant
او بعنوان یک دستیار تحقیقاتی مبتدی استخدام شده است.
‘Shouldn't they have produced at least some entry - level product by now?
آیا آنها نباید تاکنون حداقل چندتایی محصول مقدماتی تولید کرده باشند?
2 - تازه وارد، رده پایین، سطح ورودی، مبتدی، سطح مبتدی!
he was hired as an entry - level research assistant
او بعنوان یک دستیار تحقیقاتی مبتدی استخدام شده است.