1. We anticipate a panic if the news is revealed to the public.
اگر اخبار برای مردم فاش شود وحشت عمومی را پیش بینی می کنیم
2. Harriet anticipated the approach of the mailman with fright.
هاریت با وحشت منتظر نزدیک شدن پستچی بود
3. With his weird powers, Lonnie was able to anticipate the ringing of the telephone.
لونی با استفاده از قدرت غیر عادی اش، تولنست زنگ زدن تلفن را پیش بینی کند.
4. i anticipate a pleasant trip
سفر خوشی را پیش بینی می کنم.
5. to anticipate an opponent's blows
ضربه های حریف را پیشگیری کردن
6. did the vikings anticipate columbus in discovering america?
آیا وایکینگ ها در کشف امریکا بر (کریستوف) کلمب تقدم داشتند؟
7. they tried to anticipate the legacy
آنها کوشیدند ارث را پیشخور کنند.
8. that politician's uncanny ability to anticipate future trends
قدرت فوق العاده ی آن سیاستمدار در پیش بینی گرایش های آینده
9. Mum tried to anticipate all my needs.
[ترجمه ترگمان]مامان سعی کرد تمام نیازهای مرا پیش بینی کند
[ترجمه گوگل]مامان سعی کرد همه نیازهایم را پیش بینی کند
10. We've tried to anticipate the most likely problems, but it's impossible to be prepared for all eventualities/every eventuality.
[ترجمه ترگمان]ما تلاش کرده ایم که محتمل ترین مشکلات را پیش بینی کنیم، اما این امکان وجود ندارد که برای همه احتمالات، تمام احتمالات، آماده باشیم
[ترجمه گوگل]ما سعی کرده ایم پیش بینی های احتمالا مشکل را پیش بینی کنیم، اما غیر ممکن است که بتوانیم برای تمام موارد احتمالی / هر فرصتی آماده شویم
11. I don't anticipate it being a problem.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم مشکلی داشته باشد
[ترجمه گوگل]من پیش بینی نمی کنم این یک مشکل باشد
12. We don't anticipate any snags in/with the negotiations.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ گونه مانع در \/ با مذاکرات را پیش بینی نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما در مذاکرات هیچ مشکلی نداریم
13. We don't anticipate any major problems.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ مشکل عمده ای را پیش بینی نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما هیچ مشکلی بزرگ پیش بینی نمی کنیم
14. We anticipate that sales will rise next year.
[ترجمه ترگمان]ما پیش بینی می کنیم که فروش در سال آینده افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]پیش بینی می کنیم که فروش سال آینده افزایش یابد
15. We do not anticipate any objections to your proposal.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ مخالفتی با پیشنهاد شما نداریم
[ترجمه گوگل]ما هیچ پیشنهادی به پیشنهاد شما نداریم
16. We anticipate that demand is likely to increase.
[ترجمه ترگمان]ما پیش بینی می کنیم که این تقاضا احتمالا افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]پیش بینی می کنیم که تقاضا افزایش یابد
17. Do you anticipate any trouble?
[ترجمه اِم هلیش] هر مشکلی رو پیش بینی میکنی؟
[ترجمه ترگمان]تو هیچ مشکلی رو پیش بینی می کنی؟
[ترجمه گوگل]پیش بینی می کنید هر مشکلی دارید؟
18. He must anticipate the maneuvers of the other lawyers and beat them at their own game.
[ترجمه ترگمان]او باید مانورهای دیگر وکلا را پیش بینی کند و آن ها را در بازی خود شکست دهد
[ترجمه گوگل]او باید مانور وکالت دیگر را پیش بینی کند و آنها را در بازی خود ضرب و شتم کند
19. Anticipate any tough questions and rehearse your answers.
[ترجمه اِم هلیش] انتظار هر سوال سختی رو داشته باشید و راه حل هاتون رو ( براش ) تمرین کنید
[ترجمه ترگمان]هر گونه سوال سختی را تکرار کنید و پاسخ های خود را تمرین کنید
[ترجمه گوگل]پیش بینی هر گونه سوالات سخت و پاسخ های خود را تمرین کنید
20. A good speaker is able to anticipate an audience's needs and concerns.
[ترجمه ترگمان]یک گوینده خوب می تواند نیازها و نگرانی های مخاطبین را پیش بینی کند
[ترجمه گوگل]سخنران خوب قادر به پیش بینی نیازها و نگرانی مخاطبان است