به طور کلی، معمولا
on the whole
به طور کلی، معمولا
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: all things considered; in general.
• مترادف: all in all, altogether, generally
• مشابه: chiefly, mostly, overall, usually
• مترادف: all in all, altogether, generally
• مشابه: chiefly, mostly, overall, usually
- On the whole, I'm very happy.
[ترجمه ترگمان] در مجموع، من خیلی خوشحالم
[ترجمه گوگل] در مجموع، من بسیار خوشحالم
[ترجمه گوگل] در مجموع، من بسیار خوشحالم
• in a general manner, generally, all in all
جملات نمونه
1. When one player behaves disgracefully, it reflects on the whole team.
[ترجمه ترگمان]وقتی یکی از بازیکنان به طور محترمانه رفتار می کند، کل تیم را بازتاب می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک بازیکن رفتار ناپذیری داشته باشد، آن را در کل تیم نشان می دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک بازیکن رفتار ناپذیری داشته باشد، آن را در کل تیم نشان می دهد
2. Your bad behavior brings shame on the whole school.
[ترجمه ترگمان]رفتار بد تو باعث شرمندگی کل مدرسه میشه
[ترجمه گوگل]رفتار بد شما باعث ایجاد شرم در کل مدرسه می شود
[ترجمه گوگل]رفتار بد شما باعث ایجاد شرم در کل مدرسه می شود
3. They hadn't planned on the whole family coming.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای تمام خانواده برنامه ریزی نکرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها در تمام خانواده های آینده برنامه ریزی نکرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها در تمام خانواده های آینده برنامه ریزی نکرده بودند
4. My opinion is on the whole the same as yours.
[ترجمه ترگمان]نظر من در مجموع در مورد شما هم صدق می کند
[ترجمه گوگل]نظر من در کل همانند شماست
[ترجمه گوگل]نظر من در کل همانند شماست
5. On the whole, I'm happy with the way I look.
[ترجمه ترگمان]در مجموع، از طرز نگاه کردنم خوشحالم
[ترجمه گوگل]به طور کلی، من با نگاهی که به من دارد نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]به طور کلی، من با نگاهی که به من دارد نگاه می کنم
6. On the whole, I prefer dry wines to sweet ones.
[ترجمه ترگمان]در کل، من شراب خشک را به غذاهای شیرین ترجیح می دهم
[ترجمه گوگل]به طور کلی، من ترجیح می دهم شراب به آنهایی که شیرین
[ترجمه گوگل]به طور کلی، من ترجیح می دهم شراب به آنهایی که شیرین
7. The weather this month has been good on the whole.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای این ماه در کل خوب بوده است
[ترجمه گوگل]آب و هوا این ماه در کل خوب بوده است
[ترجمه گوگل]آب و هوا این ماه در کل خوب بوده است
8. On the whole, people miss the opportunity to enjoy leisure.
[ترجمه ترگمان]در مجموع مردم این فرصت را از دست می دهند که از فراغت لذت ببرند
[ترجمه گوگل]در کل، مردم از دست دادن فرصت برای لذت بردن از اوقات فراغت
[ترجمه گوگل]در کل، مردم از دست دادن فرصت برای لذت بردن از اوقات فراغت
9. He brought disgrace on the whole team by falsifying the results.
[ترجمه ترگمان]همه بازیکنان را با تحریف نتایج، بدنام کرده بود
[ترجمه گوگل]او با کلاهبرداری نتایج ناامید کننده ای را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او با کلاهبرداری نتایج ناامید کننده ای را به دست آورد
10. On the whole it's a good plan, at which we shouldn't nibble.
[ترجمه ترگمان]در مجموع نقشه خوبی است که نباید گاز بزنیم
[ترجمه گوگل]در مجموع این یک طرح خوب است که نباید آن را خراب کنیم
[ترجمه گوگل]در مجموع این یک طرح خوب است که نباید آن را خراب کنیم
11. His resignation will have a ripple effect on the whole department.
[ترجمه ترگمان]استعفای او تاثیر اندکی بر کل اداره خواهد داشت
[ترجمه گوگل]استعفای او اثر کلیدی در کل بخش خواهد داشت
[ترجمه گوگل]استعفای او اثر کلیدی در کل بخش خواهد داشت
12. It's extremely hard working together but on the whole it works brilliantly and we're still good friends.
[ترجمه ترگمان]خیلی سخت است که با هم کار کنیم، اما در مجموع این کار به طور درخشانی کار می کند و ما هنوز دوست های خوبی هستیم
[ترجمه گوگل]این بسیار سخت کار با هم، اما به طور کلی آن کار می کند درخشان و ما هنوز هم دوست خوب است
[ترجمه گوگل]این بسیار سخت کار با هم، اما به طور کلی آن کار می کند درخشان و ما هنوز هم دوست خوب است
13. On the whole the working class is still wedded to the Labour Party.
[ترجمه ترگمان]در کل طبقه کارگر هنوز به حزب کارگر تعلق دارد
[ترجمه گوگل]کل طبقه کارگر هنوز به حزب کارگر ربط دارد
[ترجمه گوگل]کل طبقه کارگر هنوز به حزب کارگر ربط دارد
14. Those in business are not, on the whole, conversant with basic scientific principles.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در کسب وکار کار می کنند، در کل، با اصول علمی پایه آشنا نیستند
[ترجمه گوگل]کسانی که در کسب و کار هستند، در کل با اصول اولیه علمی آشنا نیستند
[ترجمه گوگل]کسانی که در کسب و کار هستند، در کل با اصول اولیه علمی آشنا نیستند
15. He has brought shame and disgrace on the whole family.
[ترجمه ترگمان] باعث شرمندگی و رسوایی کل خانواده شده
[ترجمه گوگل]او خشم و ناراحتی را بر تمام خانواده به ارمغان آورده است
[ترجمه گوگل]او خشم و ناراحتی را بر تمام خانواده به ارمغان آورده است
پیشنهاد کاربران
بطور کلی
در اخر
در مجموع
در اخر
در مجموع
در مجموع
در مجموع، در کل
رویهمرفته
در مجموع، روی هم رفته، در کل
به نقل از هزاره:
در کل
با در نظر گرفتن همه ی جوانب
در کل
با در نظر گرفتن همه ی جوانب
کلمات دیگر: