1. You go now and I'll come along later.
[ترجمه میرمجید] شما الان بروید من هم بعدا به شما ملحق می شوم
[ترجمه ترگمان]حالا برو و من بعدا می ام
[ترجمه گوگل]شما اکنون بروید و بعدا می آیم
2. Your French has come along a lot recently.
[ترجمه مهدی] فرانسوی شما اخیرا خیلی پیشرفت کرده ( بهبود یافته )
[ترجمه الی] زبان فرانسه شمااخیرا پیشرفت زیادی داشته است
[ترجمه ترگمان]فرانسوی شما اخیرا به اینجا آمده است
[ترجمه گوگل]شما فرانسوی ها خیلی زود به سر می برید
3. Come along! Don't give up yet!
[ترجمه Soroush] ادامه بده! به این زودی تسلیم نشو
[ترجمه ترگمان]بیا برویم! هنوز تسلیم نشو
[ترجمه گوگل]بیا همراه! هنوز از دست ندهید
4. Come along, Osmond. No sense in your standing around.
[ترجمه پیمان] اسموند ادامه بده. اصلا منطقی نیست که بایستی یه کناری و هیچ کاری نکنی.
[ترجمه ترگمان] \"بیا دیگه\" Osmond این دور و بر تو هیچ معنایی نداره
[ترجمه گوگل]بیا همراه، اسموند هیچ وقت در اطراف خود حس نمی کنید
5. She invited everyone she knew to come along.
[ترجمه ترگمان]اون همه کسایی که می شناخت رو دعوت کرده
[ترجمه گوگل]او دعوت کرد همه او می دانستند که می آیند
6. A couple of friends had come along for the ride.
[ترجمه ترگمان]چند نفر از دوستان برای سواری آمده بودند
[ترجمه گوگل]چند نفر از دوستان برای سوار شدن آمده بودند
7. Come along or we'll be late.
[ترجمه ترگمان]بیا، وگرنه دیرمون می شه
[ترجمه گوگل]بیا و یا دیر می شویم
8. Come along now, someone must know the answer.
[ترجمه مهسا] حالا بیا، یکی باید جواب رو بدونه
[ترجمه ترگمان]حالا یک نفر باید جواب را بداند
[ترجمه گوگل]بیا با هم، کسی باید جواب را بداند
9. She always thinks some guy is going to come along and fix her life.
[ترجمه ترگمان]همیشه فکر می کنه که یه نفر میاد و زندگیش رو درست می کنه
[ترجمه گوگل]او همیشه فکر می کند که بعضی از بچه ها می آیند و زندگی خود را حل می کنند
10. Why don't you come along as well?
[ترجمه ترگمان]چرا تو هم با من نمیای؟
[ترجمه گوگل]چرا شما هم نمی آیید؟
11. He was beginning to regret that he'd come along.
[ترجمه Nima] او داشت کم کم از اینکه پیش آنها آمده بودپشیمان می شد.
[ترجمه ترگمان]او کم کم پشیمان می شد که او هم به اینجا آمده است
[ترجمه گوگل]او شروع به پشیمانی کرد که او می آمد
12. He's welcome to come along, provided that he behaves himself.
[ترجمه ترگمان]خوش به حال خودش است، مشروط بر اینکه خودش عمل کند
[ترجمه گوگل]او خوش آمدید به آنجا آمده، در صورتی که او رفتار خود را
13. Come along, Mother, we don't need to take up any more of Mr Kemp's time.
[ترجمه ترگمان]بیا مامان، لازم نیست بیشتر از وقت آقای کمپ رو تحمل کنیم
[ترجمه گوگل]بیا، مادر، ما نیازی به برداشت بیشتر از زمان آقای کمپ نداریم
14. Come along, someone must want to know my invention.
[ترجمه ترگمان]بیا، یه نفر باید از اختراع من خوشش بیاد
[ترجمه گوگل]بیا، کسی باید بخواهد اختراع کند
15. All right, come along, if you must.
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، اگر لازم شد بیا برویم
[ترجمه گوگل]درست است، اگر بخواهی، بیا