کلمه جو
صفحه اصلی

silverware


معنی : ظروف نقره
معانی دیگر : کارد و چنگال نقره (یا آب نقره دار)

انگلیسی به فارسی

ظروف نقره


نقره ای، ظروف نقره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: utensils such as knives, forks, and spoons, used for eating and serving food and made of or plated with silver or other materials such as stainless steel.

(2) تعریف: other articles, esp. serving pieces, made of or plated with silver.

• flatware, eating and serving utensils made of silver or some other metal (i.e. forks, knives, spoons, etc.); articles made of or plated with silver
silverware is cutlery and dishes that are made from silver or from a metal that looks like silver.
sports trophies are sometimes referred to as silverware; an informal use.

مترادف و متضاد

ظروف نقره (اسم)
flat silver, silverware

جملات نمونه

1.
ظروف و کارد و چنگال نقره

2. polished silverware
ظروف نقره که برق انداخته شده است

3. to polish silverware
ظروف نقره را پرداخت کردن

4. He rubbed up the silverware with a clean dry cloth.
[ترجمه ترگمان]کارد و چنگال را با دستمال خشک پاک کرد
[ترجمه گوگل]او لباس نقره ای را با پارچه خشک پاک تمیز کرد

5. Everton paraded their recently acquired silverware.
[ترجمه ترگمان]Everton، recently را به دست آوردند و از نقره و نقره کسب کردند
[ترجمه گوگل]اورتون محصولات نقره ای خود را به تازگی خریداری کرده است

6. The silverware had been polished to a high gloss.
[ترجمه ترگمان]ظروف نقره صیقلی و صیقلی شده بودند و به صورت یک برق بلند تزیین شده بودند
[ترجمه گوگل]ظروف نقره ای به یک براق بالا پرداخت شده است

7. There was a white linen napkin, and the silverware was of the finest quality.
[ترجمه ترگمان]یک دستمال کتانی سفید بود و ظروف نقره بهترین ویژگی بود
[ترجمه گوگل]یک دستمال سفره سفید بود و ظروف نقره ای با کیفیت عالی بود

8. She narrowly missed adding to the silverware in both the mixed and women's doubles too.
[ترجمه ترگمان]او به سختی از افزودن نقره به ظروف نقره هم در هر دو گروه دونفره و هم جنس بازان خودداری کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت از دست رفته اضافه کردن به نقره ای در هر دو مخلوط و زنان دو برابر نیز

9. The many specialist jewellery and silverware and watch shops in the famous Jewellery Quarter offer quality craftsmanship at amazing prices.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جواهرات تخصصی و ظروف نقره و نقره فروشی در محله معروف Jewellery با قیمت های فوق العاده به فروش می رسند
[ترجمه گوگل]بسیاری از جواهرات و نقره های تخصصی و مغازه های تماشا در جواهرات معروف جواهرات و اشیای قیمتی، با قیمت های شگفت انگیز، با کیفیت عالی ارائه می دهند

10. We'll have to take the table, chairs, dishes, silverware - the whole shebang.
[ترجمه ترگمان]باید میز و صندلی ها و ظروف نقره و ظروف نقره ای را برداریم
[ترجمه گوگل]ما باید میز، صندلی ها، ظروف، وسایل نقره ای - کل شبان را بگیریم

11. Send back the silverware. Send back the check.
[ترجمه ترگمان]ظروف نقره رو برگردونید چک رو پس بفرست
[ترجمه گوگل]ارسال جعبه نقره ای چک را بفرست

12. She placed silverware on a napkin before me.
[ترجمه محمدرضا شریفی] قاشق و چنگال را روی یک دستمال سفره جلوی من گذاشت
[ترجمه ترگمان]کارد و چنگال را روی یک دستمال جلوی من گذاشت
[ترجمه گوگل]او قبل از من، دستبند نقره ای را گذاشت

13. Silverware is among the wares for sale in Lookout Mountain, Tenn.
[ترجمه ترگمان]silverware یکی از کالاهای عرضه شده در کوه Lookout، tenn است
[ترجمه گوگل]Silverware یکی از محصولاتی است که برای فروش در Lookout Mountain، Tenn

پیشنهاد کاربران

نقره جات، ظروف نقره

منظور از silverware یعنی قاشق و چنگال و چاقو سه تا با هم که می تونند هم نقره ای باشند و هم نه.


کلمات دیگر: