1. A sad eyes, you become a peaceful tranquil.
[ترجمه ترگمان]یک چشمان غمگین، شما آرام آرام آرام می شوید
[ترجمه گوگل]یک چشم غمگین، شما تبدیل به یک آرام صلح آمیز است
2. The tranquil atmosphere of The Connaught allows guests to feel totally at home.
[ترجمه ترگمان]فضای آرام of به میهمانان این امکان را می دهد که در خانه احساس کامل بودن کنند
[ترجمه گوگل]فضای آرام کانتات اجازه می دهد تا مهمانان کاملا در خانه احساس کنند
3. The Moselle winds through some 160 miles of tranquil countryside.
[ترجمه ترگمان]باده ای Moselle در ۱۶۰ مایلی حومه آرام زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]موزل باد از طریق حدود 160 مایل از حومه آرام است
4. She stared at the tranquil surface of the water.
[ترجمه ترگمان]به سطح آرام آب خیره شد
[ترجمه گوگل]او در سطح آرام از آب خیره شد
5. How tranquil! How quiet! What silvery moonlight! Where are you, my dearWhen can we sit together by the window enjoying this quiet, tranquil evening.
[ترجمه ترگمان]چه آرام! چقدر ساکت! چه مهتاب نقره ای! شما کجا هستید، dearWhen من، می توانیم کنار پنجره کنار پنجره بنشینیم و از این شب آرام و آرام لذت ببریم
[ترجمه گوگل]خیلی آرام! خیلی آرام! چه نور مهتابی! عزیزم، کجا هستی، وقتی می توانیم با پنجره ای که از این شب آرام و آرام، با هم نشستیم، کنار بیاییم
6. The tranquil beauty of the village scenery is unique.
[ترجمه ترگمان]زیبایی آرام مناظر روستایی بی نظیر است
[ترجمه گوگل]زیبایی آرام مناظر روستای منحصر به فرد است
7. There was a tranquil expression on his face.
[ترجمه ترگمان]چهره اش حالت آرامی داشت
[ترجمه گوگل]روی صورتش آرام بود
8. The village lay tranquil in the evening sunlight.
[ترجمه ترگمان]در آفتاب غروب، ده آرام و آرام قرار داشت
[ترجمه گوگل]دهکده در نور خورشید شب آرام است
9. Yachts peppered the tranquil waters of Botafogo Bay.
[ترجمه ترگمان]Yachts آب های آرام خلیج بوتافوگو را پر کرده اند
[ترجمه گوگل]قایق های تفریحی آب های آرام خلیج Botafogo را فلفل می کنند
10. A spasm of pain crossed his normally tranquil features.
[ترجمه ترگمان]لرزشی از درد بر چهره آرام او نقش بست
[ترجمه گوگل]اسپاسم درد از ویژگی های معمولی آرام آن عبور کرد
11. The boy disturbed the tranquil surface of the pond with a stick.
[ترجمه ترگمان]کودک با عصا آب آرام دریاچه را به هم زد
[ترجمه گوگل]پسر با یک چوب سطح آرام حوضچه را مختل کرد
12. The hotel is in a tranquil rural setting.
[ترجمه ترگمان]هتل در یک محیط آرام روستایی قرار دارد
[ترجمه گوگل]هتل در محیط روستایی آرام است
13. She lead a tranquil life in the country.
[ترجمه ترگمان]زندگی آرامی را در این کشور رهبری می کند
[ترجمه گوگل]او زندگی آرام در کشور را هدایت می کند
14. Purton is a tranquil village nestling between the banks of the River Severn and the Sharpness Canal.
[ترجمه ترگمان]Purton یک روستای آرام است که بین کناره های رود سورن و کانال وضوح قرار دارد
[ترجمه گوگل]Purton یک روستای آرام روستایی بین بانک های رودخانه Severn و کانال شارپس است
15. Short walks into the countryside lead into tranquil surroundings.
[ترجمه ترگمان]پیاده روی کوتاه به حومه شهر منجر به محیط آرام می شود
[ترجمه گوگل]پیاده روی های کوتاه به حومه ها منجر به محیط آرام می شود