1. The helpline was set up for young people in need of guidance and support.
[ترجمه ترگمان]این خط تلفن برای جوانان نیازمند راهنمایی و حمایت تنظیم شده بود
[ترجمه گوگل]خط تلفنی برای جوانانی که نیاز به راهنمایی و حمایت داشتند، تنظیم شد
2. You can call the helpline during normal business hours.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید این خط تلفن را در طول ساعات کاری عادی صدا کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید در طول ساعات کاری معمولی، خط تلفن را فرا بگیرید
3. Calls to the helpline cost 38p per minute.
[ترجمه ترگمان]تماس تلفنی با این خط تلفن ۳۸ صفحه در دقیقه است
[ترجمه گوگل]تماس با خط تلفنی با هزینه 38 پوند در دقیقه
4. The charity has set up a 24-hour telephone helpline.
[ترجمه ترگمان]این موسسه خیریه یک خط تلفنی ۲۴ ساعته تلفنی را راه اندازی کرده است
[ترجمه گوگل]خیریه یک خط تلفن تلفنی 24 ساعته ایجاد کرده است
5. A new helpline is now available for people trying to stop smoking.
[ترجمه ترگمان]خط تلفن حمایتی جدید در حال حاضر برای افرادی که تلاش می کنند سیگار کشیدن را متوقف کنند در دسترس است
[ترجمه گوگل]اکنون خط تلفن جدید برای افرادی که سعی در توقف سیگار کشیدن دارند در دسترس است
6. Our helpline takes 5 million calls a year.
[ترجمه ترگمان]این خط تلفن ما سالانه ۵ میلیون تماس می گیرد
[ترجمه گوگل]خط تلفن ما سالانه 5 میلیون تماس گرفته است
7. The helpline was inundated with requests for information on the crash.
[ترجمه ترگمان]این خط تلفن همراه با درخواست برای اطلاعات در مورد سقوط، زیر آب رفت
[ترجمه گوگل]خط تلفنی با درخواست برای اطلاعات در مورد تصادف سقوط کرد
8. He phoned an animal helpline, which got the Devon moor's rangers to mount a search.
[ترجمه ترگمان]به یک حیوان خانگی زنگ زد که از rangers دوان دوان دوان دوان دنبال گشت
[ترجمه گوگل]او یک خط تلفن حیوانات را به گوش می رساند، که رنجرهای دون مور را برای جستجوی صحیح آماده می کند
9. I am considering a helpline for those who simply can not stop going into outdoor shops and buying aluminium water bottles.
[ترجمه ترگمان]من در حال بررسی یک خط تلفنی برای کسانی هستم که به سادگی نمی توانند از رفتن به فروشگاه های خارج از فضای باز و خریدن بطری های آب آلومینیوم خودداری کنند
[ترجمه گوگل]من به دنبال یک خط تلفن برای کسانی هستم که به سادگی نمی توانند از رفتن به مغازه های در فضای باز و خرید بطری های آب آلومینیومی جلوگیری کنند
10. Among other services to members is a helpline, professional support staff and information and education resources.
[ترجمه ترگمان]در بین خدمات دیگر به اعضا یک خط تلفنی، کارکنان پشتیبانی حرفه ای و منابع آموزشی و آموزشی است
[ترجمه گوگل]در میان سایر خدمات به اعضای یک خط تلفن تلفنی، پرسنل پشتیبانی حرفه ای و منابع اطلاعات و آموزش است
11. The piloting team can be contacted via the Helpline number:.
[ترجمه ترگمان]با شماره خط تلفنی می توانید با تیم خلبانی تماس بگیرید:
[ترجمه گوگل]تیم خلبانی را می توان از طریق شماره خط تلفنی تماس گرفت
12. A helpline has been set up for anxious parents.
[ترجمه ترگمان] یه خانواده \"helpline\" برای والدین نگران پاپوش درست کردن
[ترجمه گوگل]خط تلفنی برای والدین مضطرب تنظیم شده است
13. It would include a telephone helpline for bad neighbour complaints.
[ترجمه ترگمان]این شامل خط تلفن خط تلفنی برای شکایات بد همسایه خواهد بود
[ترجمه گوگل]این شامل یک خط تلفن تلفنی برای شکایات همسایگی بد است
14. Women counsellors, buddies and Helpline volunteers are available upon request.
[ترجمه ترگمان]مشاورین زنان، دوستان و داوطلبان خط کمک به این درخواست در دسترس هستند
[ترجمه گوگل]مشاوران زن، دوستان و داوطلبان راهنمایی به صورت درخواست در دسترس هستند