کلمه جو
صفحه اصلی

extremely


معنی : خیلی، بشدت، بافراط
معانی دیگر : بشدت، بافراط

انگلیسی به فارسی

به‌شدت، به‌افراط


فوق العاده، خیلی، بشدت، بافراط


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: in a great degree; very.
متضاد: barely, moderately, slightly, slightly
مشابه: awful, damn, exceedingly, immensely, plenty, precious, pretty, stark, very

- an extremely hot day
[ترجمه ترجمه نگین] یک روز بشدت گرم
[ترجمه مصطفی] یک روز خیلی گرم
[ترجمه ترگمان] یک روز فوق العاده گرم
[ترجمه گوگل] یک روز بسیار گرم

• very, highly, very much; in a radical manner

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] خیلی زیاد، بغایت، بشدت، نهایتا، بی نهایت

مترادف و متضاد

خیلی (قید)
a great deal, very, many, much, extremely, far, extra, lot, crazy, ghastly, appreciably, jolly, considerably, damnably, highly, much more

بشدت (قید)
extremely, acutely, sorely, hardly

بافراط (قید)
extremely

greatly, intensely


Synonyms: acutely, almighty, awfully, drastically, exceedingly, exceptionally, excessively, exorbitantly, extraordinarily, highly, hugely, immensely, immoderately, inordinately, intensely, markedly, mortally, notably, over, overly, overmuch, parlous, plenty, powerful, prohibitively, quite, radically, rarely, remarkably, severely, strikingly, surpassingly, terribly, terrifically, to nth degree, too, too much, totally, ultra, uncommonly, unduly, unusually, utterly, very, violently, vitally


Antonyms: mildly, moderately


جملات نمونه

1. an extremely tender situation
یک وضعیت بسیار حساس

2. the extremely successful and the middling successful
بسیار موفق ها و نسبتا موفق ها

3. i am extremely happy to have met you
از ملاقات شما بی نهایت خوشوقتم.

4. limestone is extremely permeable to water
سنگ آهک نسبت به آب بسیار تراوا است.

5. the weather was extremely hot
هوا به شدت گرم بود.

6. Most schools are extremely unwilling to cut down on staff in order to cut costs.
[ترجمه ترگمان]اغلب مدارس به شدت مایل به کاهش هزینه های کارکنان به منظور کاهش هزینه ها نیستند
[ترجمه گوگل]اکثر مدارس به شدت مایل به کاهش کارمندان نیستند تا هزینه ها را کاهش دهند

7. The hostages are being held in extremely harsh conditions .
[ترجمه ترگمان]گروگان ها در شرایط بسیار سختی نگهداری می شوند
[ترجمه گوگل]گروگان ها در شرایط بسیار سخت قرار دارند

8. I found his manner extremely unpleasant.
[ترجمه ترگمان]رفتارش خیلی ناخوشایند بود
[ترجمه گوگل]من شیوه بسیار ناخوشایندی پیدا کردم

9. Such a database would be extremely costly to set up.
[ترجمه ترگمان]چنین پایگاهی برای برپا کردن آن بسیار پرهزینه خواهد بود
[ترجمه گوگل]چنین پایگاه داده ای برای تنظیم بسیار پر هزینه خواهد بود

10. Penicillin was an extremely significant medical discovery.
[ترجمه ترگمان]Penicillin یک کشف بسیار مهم پزشکی بود
[ترجمه گوگل]پنیسیلین یک کشف بسیار مهم پزشکی بود

11. This makes it extremely simple to save what you find with an electronic bookmark so you can return to it later.
[ترجمه ترگمان]این کار بسیار ساده است که آنچه را با یک چوب الف الکترونیکی پیدا می کنید، ذخیره کنید تا بتوانید بعدا به آن برگردید
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که بسیار ساده برای ذخیره آنچه شما با یک نشانه الکترونیکی پیدا کنید تا بتوانید بعدا آنرا بازگردانید

12. Infant mortality was extremely high and the upper classes were not exempt.
[ترجمه ترگمان]مرگ و میر نوزادان بسیار بالا بود و طبقات بالا هم معاف نبودند
[ترجمه گوگل]مرگ و میر نوزاد بسیار بالا بود و طبقۀ بالا معافیت مالیاتی نداشت

13. The region was extremely beautiful. Nonetheless Gerard could not imagine spending the rest of his life there.
[ترجمه ترگمان]منطقه بسیار زیبا بود با این وجود، جرارد نمی توانست بقیه عمرش را در آنجا سپری کند
[ترجمه گوگل]این منطقه بسیار زیبا بود با این وجود جرارد نمیتوانست تصور کند که بقیه زندگی اش را در آنجا صرف کند

14. Mosquitoes are extremely abundant in this dark wet place.
[ترجمه ترگمان]پشه ها در این مکان مرطوب و مرطوب بسیار فراوان هستند
[ترجمه گوگل]پشه ها در این مکان مرطوب تیره بسیار زیاد هستند

15. This is an extremely scenic part of America.
[ترجمه ترگمان]این بخش بسیار زیبایی از آمریکا است
[ترجمه گوگل]این بخش بسیار زیبایی از امریکا است

16. He is an extremely pleasant and obliging man.
[ترجمه ترگمان]او مرد بسیار خوبی است و هم مودب است
[ترجمه گوگل]او یک مرد بسیار دلسوز و مؤمن است

17. I am extremely grateful to all the teachers for their help.
[ترجمه ترگمان]من بی نهایت از تمام معلمان بابت کمک آن ها سپاسگزارم
[ترجمه گوگل]من از همه معلمان برای کمک به آنها بسیار سپاسگزار هستم

18. We are extremely delighted to hear of your scholarship to Beijing University. You are worthy of success. Best wishes for your bright future.
[ترجمه ترگمان]ما بی نهایت از شنیدن بورس تحصیلی شما به دانشگاه پکن لذت می بریم تو ارزش موفقیت داری بهترین آرزوها برای آینده درخشان شما
[ترجمه گوگل]ما بسیار خوشحالیم که از تحصیلات خود در دانشگاه پکن قدردانی می کنیم شما شایسته موفقیت هستید بهترین آرزوها برای آینده ای روشن

19. She's been extremely patient about it all.
[ترجمه Kimia] او درباره ی همه چیز بسیار صبور بوده است
[ترجمه ترگمان]در این مورد خیلی مریض بوده
[ترجمه گوگل]او در مورد همه چیز بسیار بیمار بوده است

پیشنهاد کاربران

بی نهایت

بی نهایت. فوق العاده


به شدت

فوق العاده

خیلی زیاد، بسیار

Very very. lots of
خیلی خیلی. بسیار زیاد

تا حد نهایت

به شدت، خیلی

به نقل از هزاره:
بسیار
خیلی
زیاد
بی نهایت
بی اندازه
بی حد
به منتها درجه
به غایت

فرینانه. ن ک به: فَرین

خیلی زیاد، بسیار، بسیاز زیاد، به شدت، خیلی خیلی

شدیدا


کلمات دیگر: