کلمه جو
صفحه اصلی

bradycardia


(پزشکی) ضربان قلب که به طور نابهنجاری آهسته باشد (کمتر از 60 تپش در دقیقه)

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) ضربان قلب که به‌طور نابهنجاری آهسته باشد (کمتر از 60 تپش در دقیقه)


انگلیسی به انگلیسی

• unusually slow heartbeat

جملات نمونه

1. Bradycardia is a frequent side effect.
[ترجمه ترگمان]bradycardia یک اثر جانبی متعدد است
[ترجمه گوگل]برادی کاردی یک عارضه جانبی مکرر است

2. The electrocardiogram will confirm sinus bradycardia.
[ترجمه ترگمان]الکتروکاردیوگرام bradycardia را تایید می کند
[ترجمه گوگل]الکتروکاردیوگرام برادی کاردی سینوس را تایید خواهد کرد

3. Problems with diamorphine include vomiting, bradycardia, and hypotension, but in small doses diamorphine is better than any sedative.
[ترجمه ترگمان]مشکلات مربوط به diamorphine عبارتند از استفراغ، bradycardia، و hypotension، اما در دوزهای کم، بهتر از هر آرام بخش است
[ترجمه گوگل]مشکلات دیمرفین شامل استفراغ، برادی کاردی و فشار خون، اما در دوزهای کوچک، دیمرفین بهتر از هر نوع آرام بخش است

4. Sinus bradycardia occurs when the heart rate falls below 60.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ضربان قلب زیر ۶۰ سال کاهش یابد، سینوزیت رخ می دهد
[ترجمه گوگل]سینوس برادی کاردی اتفاق می افتد وقتی که ضربان قلب کمتر از 60 باشد

5. Additional complications include bradycardia, laryngospasm, bronchospasm, and apnea owing to pharyngeal stimulation.
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی دیگر شامل bradycardia، laryngospasm، bronchospasm، و گرفتگی تنفس به خاطر تحریک حلقی است
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی شامل برادی کاردی، لارنگوسپاسم، برونکوسپاسم و آپنه به علت تحریک گلو درد است

6. Infective intoxication, relative bradycardia and roseola were not common.
[ترجمه ترگمان]مستی infective، bradycardia نسبی و roseola متداول نبود
[ترجمه گوگل]مسمومیت با عفونت، برادیکاردی نسبی و رزولا معمول نیستند

7. Conclusion Hyperthyroidism presenting as bradycardia is related to the sinoatrial node function.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ارایه شده توسط hyperthyroidism به عنوان bradycardia مربوط به تابع گره sinoatrial است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: هیپرتیروئیدیسم به عنوان برادی کاردیازی مربوط به عملکرد گره سینوواتوری است

8. Objective : To evaluate the regularity of bradycardia arrhythmias and cardiac shock in acute myocardial infarction ( AMI ).
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی نظم و ترتیب آریتمی های قلبی و شوک قلبی در myocardial قلبی حاد (AMI محسوب می شود
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی منظم آریتمی برادی کاردی و شوک قلبی در انفارکتوس حاد میوکارد (AMI)

9. Episodes of oxygen desaturation, bradycardia, and daily weight gain were similar in both groups.
[ترجمه ترگمان]بخش های مربوط به اکسیژن desaturation، bradycardia و افزایش وزن روزانه در هر دو گروه مشابه بودند
[ترجمه گوگل]اپیزود desatration، برادی کاردی و افزایش وزن روزانه در هر دو گروه مشابه بود

10. The lateralized activity heralded the onset of bradycardia, hypotension, and clinical symptoms.
[ترجمه ترگمان]فعالیت lateralized حاکی از ظهور of، hypotension و علایم بالینی بود
[ترجمه گوگل]فعالیت های جانبی، باعث برادیکاردی، فشار خون بالا و علائم بالینی شد

11. This period of hypotension is usually associated with bradycardia, decreased pulse pressure, and decreased cardiac output.
[ترجمه ترگمان]این دوره از hypotension معمولا با bradycardia، کاهش فشار پالس و کاهش خروجی قلب همراه است
[ترجمه گوگل]این دوره افت فشارخون معمولا با برادی کاردی، کاهش فشار پالس و کاهش خروجی قلب همراه است

12. Transitional bradycardia can be used as a reliable indicator for inferior heart wall infarction.
[ترجمه ترگمان]bradycardia انتقالی را می توان به عنوان یک شاخص قابل اعتماد برای infarction های دیوار قلب پایین مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]برادی کاردی گذرا می تواند به عنوان یک شاخص قابل اعتماد برای انفارکتوس دیواره قلب پایین تر استفاده شود

13. When bradycardia aberrant conduction, and premature beats are present, hypoxia and hypoperfusion should be suspected immediately.
[ترجمه ترگمان]زمانی که bradycardia aberrant هدایت می شود و ضربان زودرس وجود دارد، hypoxia و hypoperfusion باید فورا مشکوک شوند
[ترجمه گوگل]هنگامی که هدایت بی نظیر و ضربات زودرس برادی کوردی وجود دارد، هیپوکسی و هیپرفرفیسیون باید بلافاصله مشکوک شوند

14. Shock, bradycardia and irregular breathing are important predictive signs, and severe malaria with respiratory distress is a common cause of hypoxaemia.
[ترجمه ترگمان]شوک، شوک زدن و تنفس بی قاعده علایم پیشگویانه مهم هستند و مالاریا شدید با مشکلات تنفسی یک دلیل رایج of است
[ترجمه گوگل]شوک، برادی کاردی و تنفس نامنظم نشانه های مهم پیشگیری هستند و مالاریای شدید با دیس تنفسی یک علت شایع در هیپوکسیمی است

پیشنهاد کاربران

کندتپشی

bradycardia ( پزشکی )
واژه مصوب: کُندتپشی
تعریف: کمتر بودن تعداد ضربان قلب از حد بهنجار، با کم شدن تعداد نبض به کمتر از 50 ضربه در دقیقه


کلمات دیگر: