• somewhat, not exactly
to some extent
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. This will relieve pressure on the trains to some extent.
[ترجمه ترگمان]این کار باعث کاهش فشار بر روی قطارها خواهد شد
[ترجمه گوگل]این تا حدودی باعث کاهش فشار بر قطارها خواهد شد
[ترجمه گوگل]این تا حدودی باعث کاهش فشار بر قطارها خواهد شد
2. I agree with you to some extent.
[ترجمه ترگمان]من با شما تا حدودی موافق هستم
[ترجمه گوگل]من تا حدودی با شما موافق هستم
[ترجمه گوگل]من تا حدودی با شما موافق هستم
3. Both parties were held to be to some extent culpable.
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف موظف بودند تا حدی مقصر قلمداد شوند
[ترجمه گوگل]هر دو حزب تا حدودی مجرم شناخته شدند
[ترجمه گوگل]هر دو حزب تا حدودی مجرم شناخته شدند
4. We all to some extent remember the good times and forget the bad.
[ترجمه ترگمان]همه ما تا حدی دوران خوبی را به یاد می آوریم و بد را فراموش می کنیم
[ترجمه گوگل]همه ما تا حدودی به یاد زمان های خوب و بد بد را فراموش کرده ام
[ترجمه گوگل]همه ما تا حدودی به یاد زمان های خوب و بد بد را فراموش کرده ام
5. The two categories overlap to some extent.
[ترجمه ترگمان]این دو مقوله تا حدودی با هم همپوشانی دارند
[ترجمه گوگل]دو دسته تا حدی همپوشانی دارند
[ترجمه گوگل]دو دسته تا حدی همپوشانی دارند
6. To some extent this was the truth.
[ترجمه ترگمان]تا حدی این حقیقت بود
[ترجمه گوگل]تا حدی این حقیقت بود
[ترجمه گوگل]تا حدی این حقیقت بود
7. To some extent, we are all responsible for this tragic situation.
[ترجمه ترگمان]تا حدودی، همه ما مسئول این وضعیت تاسف بار هستیم
[ترجمه گوگل]تا حدودی، ما همه مسئول این وضعیت غم انگیز هستیم
[ترجمه گوگل]تا حدودی، ما همه مسئول این وضعیت غم انگیز هستیم
8. To some extent you are correct.
[ترجمه ترگمان]تا اندازه ای درست می گویید
[ترجمه گوگل]تا حدی درست است
[ترجمه گوگل]تا حدی درست است
9. To some extent what she argues is true.
[ترجمه ترگمان]تا حدی آنچه او استدلال می کند درست است
[ترجمه گوگل]تا حدودی آنچه که او می گوید درست است
[ترجمه گوگل]تا حدودی آنچه که او می گوید درست است
10. To some extent, it has something of conservatism complying with reality, and rejects idealism and transcendentalism.
[ترجمه ترگمان]تا حدودی، آن چیزی از محافظه کاری در انطباق با واقعیت دارد و ایده آلیسم و transcendentalism را رد می کند
[ترجمه گوگل]تا حدی، آن چیزی است که محافظه کارانه با واقعیت سازگار است و ایده آلیسم و فراموشی را رد می کند
[ترجمه گوگل]تا حدی، آن چیزی است که محافظه کارانه با واقعیت سازگار است و ایده آلیسم و فراموشی را رد می کند
11. The textile industry still relies to some extent on sweated labour.
[ترجمه ترگمان]صنعت نساجی هنوز هم تا حدودی برای عرق کردن کار خود متکی است
[ترجمه گوگل]صنایع نساجی تا حدودی بر کارهای جاری تأثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]صنایع نساجی تا حدودی بر کارهای جاری تأثیر می گذارد
12. The decision is to some extent arbitrary.
[ترجمه ترگمان]این تصمیم تا حدودی خودسرانه است
[ترجمه گوگل]این تصمیم تا حدی خودسرانه است
[ترجمه گوگل]این تصمیم تا حدی خودسرانه است
13. All mothers share to some extent in the tension of a wedding.
[ترجمه ترگمان]همه مادران تا حدی در کشش یک عروسی سهیم هستند
[ترجمه گوگل]همه مادران تا حدودی در تنش عروسی سهم دارند
[ترجمه گوگل]همه مادران تا حدودی در تنش عروسی سهم دارند
14. However, the evidence is thin and, to some extent, ambiguous.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شواهد کمی مبهم و تا حدودی مبهم است
[ترجمه گوگل]با این حال، شواهد نازک و تا حدی مبهم است
[ترجمه گوگل]با این حال، شواهد نازک و تا حدی مبهم است
پیشنهاد کاربران
تا حدی ، تا اندازه ای
تا اندازه ای
تا حدی
SYNS
To a certain extent
In some ways
تا حدی, تا اندازه ای
To a certain extent
In some ways
تا حدی, تا اندازه ای
relatively - partly
تا حدی
تا حدودی
تا حدودی
تا حدودی، تا اندازه ای
مقداری، تا حدی
We can use our mobile to some extent
به نقل از هزاره:
تا حدی
تا اندازه ای
تا حدی
تا اندازه ای
Used to say that sth is only partly true
SYN:to a certain extent
SYN:to a certain extent
تا حدودی
- بمثابتی ؛ به قدری. بحدی : اتفاق مخالطت افتاد و صدق مودت به مثابتی که قبله ٔ چشمم جمال او بود. ( گلستان ) .
چندان که ، چندانکه ، به اندازه ای که ، به آن اندازه که ، به اندازه ای ، آنگونه که ، بدان سان ، بدان سان که ، چندان ، بدانقدر ، بدان حد ، بدان حد که ، بدان مقدار که ، بدان مقدار ، آن مقدار که ، تا آنجا که ، تا بدانجا که ، به قدری ، به قدری که
to some extent تا حدی ، تا اندازه ای
extent to which تا چه حد ، تا چه اندازه
to the extent that تا حدی که، تا اندازه ای که، تا جایی که
in so far as /as far as تا جایی که
inasmuch as از آنجایی که
extent to which تا چه حد ، تا چه اندازه
to the extent that تا حدی که، تا اندازه ای که، تا جایی که
in so far as /as far as تا جایی که
inasmuch as از آنجایی که
( همچین ) بگی نگی
after a fashion
after a fashion
کلمات دیگر: