کلمه جو
صفحه اصلی

move heaven and earth


حداکثر کوشش خود را کردن، زمین و زمان را به هم زدن، چهاوچها کردن، آسمان و زمین را به هم دوختن، بیشترین سعی خود را کردن

انگلیسی به انگلیسی

• do anything that is needed (no matter how difficult)

جملات نمونه

1. Joe moved heaven and earth to be sent to Washington.
[ترجمه انا] جوزمین وزمان را به هم دوخت تابه واشنگتن فرستاده شود۰
[ترجمه ترگمان]جو زمین و زمین را به واشنگتن فرستاد
[ترجمه گوگل]جو بهشت ​​و زمین را به واشنگتن فرستاد

2. I would move heaven and earth to help her.
[ترجمه ترگمان]من زمین و زمین رو تکون می دادم تا بهش کمک کنم
[ترجمه گوگل]من بهشت ​​و زمین را به او کمک خواهم کرد

3. He'll move heaven and earth to get it done on time.
[ترجمه ترگمان]او بهشت و زمین را حرکت خواهد داد تا آن را به موقع انجام دهد
[ترجمه گوگل]او به بهشت ​​و زمین حرکت می کند تا زمان آن را انجام دهد

4. Bishop Auckland have also moved heaven and earth to improve their standing.
[ترجمه ترگمان]اسقف اوکلند هم بهشت و زمین را به بهبود جایگاه خود سوق داده است
[ترجمه گوگل]اسقف اوکلند نیز بهشت ​​و زمین را برای بهبود وضعیت خود تغییر داده است

5. If you knew what I was doing you'd have moved heaven and earth to stop me.
[ترجمه ترگمان]اگر می دانستی که من چه کار می کردم، بهشت و زمین را برای متوقف کردن من تکان می دادی
[ترجمه گوگل]اگر شما می دانستید که من چه کار می کردم، می توانستم بهشت ​​و زمین را به من بسپارم

6. He had to move heaven and earth to get the job.
[ترجمه ترگمان]اون باید زمین و زمین رو تکون می داد تا کار رو بگیره
[ترجمه گوگل]او مجبور بود به بهشت ​​و زمین برای پیدا کردن کار

7. She would move heaven and earth to get the job.
[ترجمه ترگمان]اون میتونه زمین و زمین رو تکون بده تا کار رو به دست بیاره
[ترجمه گوگل]او به بهشت ​​و زمین حرکت می کند تا کار را بپذیرد

8. They would move heaven and earth to stop me if they could.
[ترجمه ترگمان]اگر می توانستند زمین و آسمان را حرکت می دادند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند به بهشت ​​و زمین حرکت کنند تا بتوانند من را متوقف کنند

9. I knew that moment I'd move heaven and earth to be with her.
[ترجمه ترگمان]می دانستم که آن لحظه آسمان و زمین را حرکت خواهم داد تا با او باشم
[ترجمه گوگل]من آن لحظه را می دانستم که بهشت ​​و زمین را با او می سازم

10. I was ready to move heaven and earth to persuade my sister.
[ترجمه ترگمان]من آماده بودم که آسمان و زمین را حرکت بدهم تا خواهرم را تشویق کنم
[ترجمه گوگل]من آماده بودم به بهشت ​​و زمین حرکت کنم تا خواهرم را متقاعد سازم

11. I will move heaven and earth to help you.
[ترجمه ترگمان]من زمین و زمین را حرکت خواهم داد تا به شما کمک کنم
[ترجمه گوگل]من بهشت ​​و زمین را به شما کمک خواهم کرد

12. I'd move heaven and earth to win her love.
[ترجمه ترگمان]من زمین و زمین را حرکت می دادم تا عشق او را جلب کنم
[ترجمه گوگل]من بهشت ​​و زمین را برای به دست آوردن عشق او حرکت خواهم داد

13. You would have to move heaven and earth to stop me!
[ترجمه ترگمان]تو باید زمین و زمین رو تکون بدی تا جلوی منو بگیری
[ترجمه گوگل]شما باید به بهشت ​​و زمین حرکت دهید تا من را متوقف کنید!

14. We've all experienced it and most of us would move heaven and earth to avoid it.
[ترجمه ترگمان]ما همه آن را تجربه کرده ایم و بیشتر ما زمین و زمین را حرکت می کنیم تا از آن اجتناب کنیم
[ترجمه گوگل]ما همه آن را تجربه کرده ایم و اکثر ما به بهشت ​​و زمین حرکت می کند تا از آن جلوگیری کند

پیشنهاد کاربران

اصطلاح ) به معنای انجام هر کار ممکن برای رسیدن به خواسته! از تمام اهرم ها استفاده کردن برای نیل به هدف! حداکثر تلاش برای رسیدن به هدف!
در فارسی اصطلاح "زمین و زمان را بهم دوختن" به این اصطلاح بسیار نزدیک است.
مثال:
His friends moved heaven and earth to free him from prison
دوستانش زمین و زمان را بهم دوختند تا او را از زندان آزاد کنند!
دوستانش هرکاری که توانستند انجام دادند تا او را از زندان آزاد کنند!

به هر دری زدن، به آب و آتش زدن


کلمات دیگر: