کلمه جو
صفحه اصلی

do well


معنی : موفق شدن
معانی دیگر : خوب (یا سالم) بودن، 1- موفق بودن، کامیاب بودن 2- (بیمار) رو به بهبود بودن

انگلیسی به فارسی

خوب کار کن، موفق شدن


انگلیسی به انگلیسی

• act in the best interest of oneself or everybody else's; succeed; do good

مترادف و متضاد

موفق شدن (فعل)
get on, prosper, do well, succeed, get rich, make good, make out, thrive, make it

جملات نمونه

1. Great men’s sons seldom do well.
[ترجمه ترگمان]پسران مردان بزرگ به ندرت خوب کار می کنند
[ترجمه گوگل]پسران بزرگ مردان نادانند

2. Better to do well than to say well.
[ترجمه ایلیا] بهتر ه که کار خوب انجام بدی تا اینکه خوب حرف بزنی
[ترجمه ترگمان]بهتر از این است که بهتر بگویم
[ترجمه گوگل]بهتر است به خوبی انجام دهید تا به خوبی بگویید

3. It is better to do well than to say well.
[ترجمه ترگمان]بهتر از این است که خوب حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]بهتر است به خوبی انجام دهیم تا خوب سخن بگوییم

4. Do well is better than say well.
[ترجمه ترگمان]خیلی بهتر از آن است که بگویید
[ترجمه گوگل]خوب است بهتر از خوب گفتن

5. Not to say well, but to do well.
[ترجمه ترگمان]گفتنش خوب نیست، اما برای انجام دادن کار
[ترجمه گوگل]نه به خوبی بگویم، بلکه برای انجام دادن خوب

6. Say well is good, but do well is better.
[ترجمه ترگمان]بگویید خوب است، اما خوب عمل کنید
[ترجمه گوگل]بگو خوب است، اما خوب است بهتر است

7. I have great faith in you-I know you'll do well.
[ترجمه ترگمان]من به تو ایمان دارم - می دونم که کارت رو خوب انجام میدی
[ترجمه گوگل]من اعتماد زیادی به شما دارم - می دانم که شما به خوبی کار خواهید کرد

8. Do one thing at a time, and do well.
[ترجمه ترگمان]یک کار را در یک زمان انجام بدهید و کار خوبی انجام بدهید
[ترجمه گوگل]یک بار در یک لحظه کار کنید و خوب کار کنید

9. A business can't do well without good management.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار بدون مدیریت خوب نمی تواند خوب عمل کند
[ترجمه گوگل]یک کسب و کار بدون مدیریت خوبی می تواند کار خوبی انجام دهد

10. You would do well to remember who is paying the bill.
[ترجمه ترگمان]بهتر است به خاطر داشته باشید که چه کسی این لایحه را پرداخت می کند
[ترجمه گوگل]شما می توانید به یاد داشته باشید که چه کسی این لایحه را پرداخت می کند

11. The flowers do well in sandy soil.
[ترجمه ترگمان]گل ها در خاک شنی به خوبی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]گل ها در خاک شنی خوب عمل می کنند

12. You would do well to consider all the options before buying.
[ترجمه ترگمان]خوب است تمام گزینه های پیش از خرید را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]قبل از خرید، تمام گزینه ها را بررسی کنید

13. You shouldn't always have to kill yourself to do well.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه نباید خودت رو به کشتن بدی
[ترجمه گوگل]شما همیشه نباید خودتان را بکشید تا به خوبی عمل کنید

14. It doesn't necessarily follow that you're going to do well academically even if you're highly intelligent.
[ترجمه ترگمان]لزوما به این معنی نیست که شما در تحصیلات عالی عمل خواهید کرد، حتی اگر بسیار باهوش هستید
[ترجمه گوگل]این لزوما به این معنی نیست که شما قصد دارید به خوبی از لحاظ علمی، حتی اگر بسیار هوشمند هستید

پیشنهاد کاربران

to benefit or fare better from, or be prudent or responsible by, doing some specific task or action
to find success financially and/or in one's career
prosper
thrive
succeed

به خوبی عمل میکنند.

عملکرد خوبی داشتن

به نقل از هزاره:
1 - موفق بودن، خوب پیش رفتن
2 - بهبود یافتن، خوب شدن؛ حالِ ( کسی ) خوب بودن، حال ( کسی ) رضایتبخش بودن

● موفق بودن، عملکرد خوبی داشتن
● در حال بهبودی بودن، دروان نقاهت رو پشت سر گذاشتن ( در این حالت فعل استمراری میاد doing well )


کلمات دیگر: