(خودمانی) گمشو! برو!
get lost
(خودمانی) گمشو! برو!
انگلیسی به انگلیسی
• lose one's way
get out of here! go away!
get out of here! go away!
پیشنهاد کاربران
گم شدن، محو شدن
فراموش کردن
گم شدن ، گم شو
گم شدن
( get lost ( in something
to be forgotten or not noticed in a complicated process or in a busy time
to be forgotten or not noticed in a complicated process or in a busy time
گمشدن، گمشده
از دست دادن
فعل امری:
برو، دور شو، گم شو
و گاهی اوقات گورت رو گم کن
برو، دور شو، گم شو
و گاهی اوقات گورت رو گم کن
برو گمشو
گمشو
bow یعنی خم شدن تعظیم کردن
Bow and get lost
تعطیم کن و گمشو
احترام بگزار و برو پی کارخودت
Bow and get lost
تعطیم کن و گمشو
احترام بگزار و برو پی کارخودت
گمشده
You do not know where are you.
گمشدن
گمشدن
I got lost yesterday به معنی گم شدن و گم کردن راه
Get lost , Mina به معنی برو گمشو ، گورت رو گم کن
Get lost , Mina به معنی برو گمشو ، گورت رو گم کن
گور گم کردن، گوم شو.
بزن به چاک!/گمشو!
گم شدن ، گم کردن راه ، فراموشی
گورت را گم کن
گم شدن، فراموش کردن راه
گشمو ( مثلا گمشو مهران دهقان، گمشو مهدی شریفیان )
از دست رفته
گم شدن، محو شدن، پیدا نشدن.
هم معنی get out
گمشو😎
گمشو😎
گورتو گم کن، گم شو
به معنی گم شدن، یا به نوعی در اصطلاحات به معنی گمشو، گورت روگم کن و معانی از این قبیل.
Push off
برو بینییم بابا گوساله !
گم شدن=get lost
کلمات دیگر: