کلمه جو
صفحه اصلی

sizzling


معنی : بسیار گرم

انگلیسی به فارسی

گول زدن، بسیار گرم


انگلیسی به انگلیسی

• producing a hissing sound; very hot; intensely emotional, very excited; furious, angry

مترادف و متضاد

بسیار گرم (صفت)
sizzling, super-hot

جملات نمونه

1. the kebab started sizzling
کباب شروع کرد به جز و وزکردن.

2. a dish of hot sizzling fat
یک ظرف پر از روغن داغ و جلز وولزی

3. A snake is sizzling at us.
[ترجمه ترگمان]یک مار دارد به ما جلز و ولز می کند
[ترجمه گوگل]یک مار به ما خیره کننده است

4. The sausages are sizzling in the pan.
[ترجمه ترگمان]سوسیس در ماهی تابه جلز و ولز می کند
[ترجمه گوگل]سوسیس شبیه به پاپ هستند

5. It's a sizzling hot day today!
[ترجمه ترگمان]امروز روز گرمی است!
[ترجمه گوگل]امروز روز بسیار گرم است

6. He served 13 sizzling aces during the match.
[ترجمه ترگمان]او در طی مسابقه ۱۳ aces را سرو کرد
[ترجمه گوگل]او در طول مسابقه 13 گل آذین را خدمت کرد

7. She liked the sizzling sound of the water as it hit the stones when some one threw it from the bucket.
[ترجمه ترگمان]او از صدای جلز و ولز آب، وقتی به سنگ ها برخورد کرد خوشش آمد
[ترجمه گوگل]او صدای شگفت انگیزی از آب را دوست داشت وقتی که آن را از سطل انداخت

8. I thought about sputtering oil, about sizzling butter.
[ترجمه ترگمان]در مورد روغن sputtering فکر کردم، درباره کره جلز و ولز
[ترجمه گوگل]من در مورد روغن پاشش، در مورد کیک خنک کننده فکر کردم

9. It was the sizzling unofficial capital of the Riviera, and she loved it because it was so alive.
[ترجمه ترگمان]این مرکز غیر رسمی ریوی (sizzling ریوی)بود، و او آن را دوست می داشت، زیرا زنده بود
[ترجمه گوگل]این پایتخت غیرمنتظره جادویی Riviera بود، و او آن را دوست داشت چون آن را زنده بود

10. After dark we followed the smell of sizzling meat down to the fair-ground.
[ترجمه ترگمان]بعد از تاریک شدن هوا بوی گوشت خوک را تا زمین صاف کردیم
[ترجمه گوگل]پس از تاریکی، ما بو را از گوشت گوزن زده به زمین عادلانه پیگیری کردیم

11. She preferred the sizzling animosity between them to this . . . this awkwardness.
[ترجمه ترگمان]او کینه و کینه sizzling را بین آن ها به این awkwardness ترجیح می داد
[ترجمه گوگل]او ترجیح می دهد که خصومت جدی بین آنها به این موضوع باشد این اشتباه

12. She could hear the adjacent streetlight sizzling like a radioactive isotope.
[ترجمه ترگمان]صدای the مجاور را می شنید که مثل یک ایزوتوپ رادیواکتیو جلز و ولز می کرد
[ترجمه گوگل]او می تواند مثل یک ایزوتوپ رادیواکتیو، یک چراغ خیابانی مجذوب کند

13. Sizzling sectors like the Internet brought big gains to buyers of Netscape.
[ترجمه ترگمان]بخش هایی مانند اینترنت، دستاوردهای بزرگی را برای خریداران نت اسکیپ به ارمغان آورده است
[ترجمه گوگل]بخش های شگفت انگیز مانند اینترنت سبب سود بیشتر برای خریداران Netscape شد

14. The eggs are sizzling in the frying pan.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ ها در ماهی تابه جلز و ولز می کنند
[ترجمه گوگل]تخم مرغ ها در ظرف پخت و پز شاداب هستند

پیشنهاد کاربران

جلز و ولز کردن، صدایی شبیه به سرخ کردن چیزی در ماهیتابه، جز جز کردن، صدای مار مثل هیس هیس کردن!
مجازی ) هیجان داشتن، تب وتاب داشتن، التهاب داشتن!

پُر حرارت


1. خیلی داغ، خیلی گرم
2. هات ( کسی که حرارت جنسی بالایی دارد )

* دو مورد بالا در معنای صفت است، اما گاهی sizzling از sizzle به معنای "سرخ شدن" یا " جلزو ولز کردن" می باشد که دیگر صفت نیست.

داغ ؛ هیجان انگیز ( رابطه عاشقانه )

– It's a sizzling hot day today
– Fragments of lava were sizzling
– a sizzling love affair
– That was the start of a sizzling affair


کلمات دیگر: